سایه بلند شجریان بر خامنه‌ای و جمهوری اسلامی ایران

By | ۱۳۹۹-۰۷-۲۰

جمهوری اسلامی ایران از میراث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شجریان راه گریزی ندارد

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، پیام تسلیتی درباره درگذشت محمد‌رضا شجریان، هنرمند سرشناس ایران، صادر نکرد. حکومت جمهوری اسلامی ایران همچنین با ایجاد محدودیت‌های متعدد، از جمله بستن راه‌ها، تلاش کرد تا مانع گردآمدن دوست‌داران و عزاداران شجریان در محل دفن او شود. پیش از آن نیز یگان ویژه نیروی انتظامی با برخی دوست‌داران شجریان در مقابل بیمارستان محل بستری شدن او برخورد کرده بود.

واقعیت این است که دستکم در دو دهه اخیر، علی خامنه‌ای و حکومت جمهوری اسلامی ایران با تمام موضوعاتی که مربوط به شجریان بوده است، مشکل جدی داشته‌اند. در دو دهه گذشته به این هنرمند سرشناس اجازه برگزاری کنسرت در داخل ایران داده نشد و او مجبور شد در خارج از ایران برای دوست‌داران خود کنسرت برگزار کند. همچنین، هنگامی که شورای شهر تهران تصمیم گرفت خیابانی کوچک را به نام شجریان نام‌گذاری کند، فشار نهادهای حکومتی، از جمله بیت رهبری و سپاه پاسداران، باعث شد که این موضوع متوقف شود، به گونه‌‌ای که محسن‌هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، در نامه‌ای به  پیروز حناچی، شهردار تهران، خواستار توقف آن نام‌گذاری «بنا به ملاحظات و مصالحی» شد.

ریشه بسیاری از این سخت‌گیری‌ها بر شجریان و دوست‌داران و عزاداران او را باید به رویکرد‌های متفاوت شجریان و هر دو رهبر کنونی و پیشین جمهوری اسلامی ایران به «موسیقی» دانست. در حالی که روح‌الله خمینی، نخستین رهبر نظام، موسیقی را مانند مواد مخدر خواند و دستور حذف آن را از برنامه‌های صدا و سیما داد، محمدرضا شجریان، چنان که خود می‌گوید، به همکاری با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پایان داد و کوشید تا با تولید آثار فاخر موسیقی و نیز تربیت شاگردان و برگزاری کنسرت برای مردم، با این دیدگاه  حکومت مقابله کند و در جهت حفظ موسیقی در یک حکومت ضد موسیقی، تلاش کند.

در دوره رهبری خامنه‌ای نیز نه تنها فتاوی ضد موسیقی رهبر پیشین نظام تکرار شد، بلکه محدودیت‌های فردی علیه محمدرضا شجریان نیز گسترش یافت. خامنه‌ای که در جوانی کوشیده بود در مشهد شاعر سرشناسی شود و نشده بود، در عمل به شجریان به عنوان همشهری خود که به قله موسیقی ایران صعود کرده بود، حسادت می‌کرد.

از سوی دیگر، شجریان با بی‌اعتنایی کامل به جلسات سالیانه خامنه‌ای با شاعران و  هنرمندان نزدیک به نظام و «بیت رهبری»،  بر خشم حکومت از خود افزوده بود. به رغم این، بزرگترین چالش خامنه‌ای با شجریان را باید دراعتراضات بزرگ ضد حکومتی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال  ۱۳۸۸دانست. در شرایطی که به دستور خامنه‌ای معترضان در خیابان‌ها به گلوله بسته شدند، شجریان از معترضان حمایت کرد و در حالی که محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری مورد حمایت خامنه‌ای، معترضان را «خس و خاشاک» نامید،  شجریان گفت که صدای همان خس و خاشاک است و از نظر او اگر توفان شود، همین خس و خاشاک چشم‌ها را کور خواهد کرد.

با وجود چنین تنش‌هایی بین خامنه‌ای و حکومتش از یک طرف و محمدرضا شجریان از طرف دیگر، معلوم بود که حکومت با عزاداری مردم برای درگذشت شجریان همراهی نخواهد کرد و خواهد کوشید تا هر چه سریعتر از این موضوع عبور کند. اما آنچه در عمل رخ داد، در واقع بزرگترین عزاداری مردمی برای یک شخصیت غیرحکومتی در دهه‌های اخیر بود. درگذشت شجریان و نحوه واکنش مقامات حکومتی، انتقادات گسترده‌ای را علیه حکومت و شخص خامنه‌ای برانگیخت. حسن روحانی، رئیس جمهوری کنونی، نیز به رغم آن که برخلاف خامنه‌ای یک پیام تسلیت درباره شجریان منتشر کرد، ولی در عمل  نهادهای دولتی تحت امر او نیز در برابر عزاداران قرار گرفتند، یا به سوگواری آنها بی‌اعتنایی کردند.

روحانی که در انتخابات ریاست جمهوری از نام و محبوبیت شجریان به عنوان یک ابزار انتخاباتی استفاده کرده بود و گفته بود شجریان و صدای او را دوست دارد، از اختیارات خود برای اعلام عزای عمومی در مرگ او استفاده نکرد، و حتی شورای عالی امنیت ملی و شورای امنیت کشور، به عنوان دو نهاد عالی و تصمیم گیر امنیتی که تحت نظر او هستند، به ایجاد و اعمال محدودیت‌های گسترده برای حضور دوست‌داران شجریان در مراسم تدفین او اقدام کردند.

از سوی دیگر، در حالی که وزیر کشور به عنوان یکی از وزرای دولت روحانی، رئیس شورای امنیت کشور و مقام مافوق نیروی انتظامی است، در عمل این نیروی انتظامی و یگان ویژه آن بود که هم در مواردی شروع به کتک زدن عزاداران و دوست‌داران محمدرضا شجریان کرد و هم محدودیت‌های متعددی را برای مراسم تدفین او تصویب و اجرا کرد.

مجموعه این اقدامات نه تنها عمق شکاف بین مردم عزادار برای شجریان و حکومت جمهوری اسلامی ایران و در راس آن خامنه‌ای را هر چه روشن‌تر نشان داد، بلکه در عمل به عمیق‌تر شدن این شکاف کمک کرد.

رویّه حکومت در مورد هنرمندان منتقد حکومت مانند احمد شاملو، نشان می‌دهد که به احتمال بسیار، نظام حاکم بر ایران در آینده نیز با گردهم آمدن طرف‌داران و دوست‌داران شجریان در محل دفن وی در توس  و نیز برگزاری مراسم‌های  سالگرد درگذشت او مشکل خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران از میراث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شجریان راه گریزی ندارد و حضور سایه بلند او بر خامنه‌ای و حکومت او در آینده نیز ادامه خواهد یافت.

ایندیپندنت فارسی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *