چرا شعار در استادیوم‌ها علیه ارزش‌های نظام اهمیت مضاعف دارد؟

By | ۱۴۰۲-۰۷-۱۷

-سردادن شعار روی سکوها علیه حکومتی که در اوج ترس برای ساکت کردن مردم نسق‌کشی می‌کند و عوامل سرکوبگر و نیابتی آن در ایران و سطح منطقه در جنایت داعش را رو سفید می‌کنند «دل شیر» می‌خواهد. آنجا که بخشی از شعارها به هر دلیلی سانسور می‌شود دقیقاً سانسور آن شیردلی‌هاست.
-شعار علیه بسیجی‌هایی که پرچم فلسطین به استادیوم آوردند یا پرتاب آشغال به مجسمه قاسم سلیمانی و شعار سر دادن شعار «بی‌شرف بی‌شرف» خطاب به مسئولانی که حاضر به برداشتن مجسمه او نشدند برای حکومت ضربه بزرگی است.
– طرفداران فوتبال در استادیوم‌های ایران شعارهای خود را براساس حس‌شان از «غرور ملّی» یا «هویت ایرانی» تنظیم می‌کنند. این درست همانچیزی است که جمهوری اسلامی در پی مصادره آن بود…تماشاگران فوتبال این جسارت را دارند که مشعل جنبش آزادیخواهانه در ایران را در سخترین شرایط روشن نگه‌دارند.
– تجربه نشان داد این محاسبه که یک کنشگر اجتماعی یا سیاسی بواسطه داشتن نقش‌ برجسته در حوزه زنان یا کارگری و صنفی حتماً می‌تواند نقش مؤثر در نمایندگی یا هدایت تماشاگران یا بازیکنان فوتبال داشته باشد محاسبه‌س درستی نیست.
-به نظر می‌رسد بعضی جریان‌های سیاسی ترجیح می‌دادند اگر قرار است اعتراض قشری یا صنفی را پوشش دهند دانشجوها یا کارگران نماد آن باشد تا «تماشاگران استادیوم».
-برای بعضی رسانه‌ها یا فعالان سیاسی شنیدن شعار به پهلوی‌ها در استادیوم‌ها خوشایند نیست. آنها ترجیح می‌دهند اگر قرار است یک مسابقه فوتبال تماشا کنند گزارشگر بجای «تاج» و «پرسپولیس» و استادیوم «آریامهر»، بگوید استقلال و پیروزی و استادیوم «آزادی»!

طرفداران تیم پرسپولیس در استادیوم «آزادی» / مهرماه ۱۴۰۲

حامد محمدی- در جریان مسابقه فوتبال بین تیم‌های پرسپولیس و گل‌گهر که یکشنبه شب ۱۶ مهرماه در استادیوم «آزادی» تهران برگزار شد، تعدادی بسیجی در حمایت از عملیات تروریستی حماس علیه اسرائیل پرچم فلسطین به استادیوم آورده بودند که طرفداران تیم پرسپولیس با شعارهای خود از خجالت آنها درآمدند.

در شعار آنها کلمه‌ای به کار رفت که رسانه‌ها ترجیح دادند آن را سانسور کنند. بعضی به دلیل رعایت مسائل اخلاقی و بعضی دیگر به دلیل نگرانی از ریپورت شدن آن ویدیو در شبکه‌های اجتماعی و مسدود شدن اکانت‌ها در پلتفرم‌های اجتماعی.

براساس سابقه در استادیوم‌ها، سردادن شعار با کلمات و عبارات «منشوری» تازگی ندارد اما وقتی حکومت  ویدیو تجمع حامیان عملیاتِ جنایتکارانهِ حماس، از تهران تا خیابان‌های برلین و لندن را ذوق‌زده در بوق‌وکرنا می‌کند شعار علیه «ارزش‌های والای نظام» در قلب تهران اهمیت پیدا می‌کند. در واقع با این شعار جسورانه خط قرمزهای نظام در حساس‌ترین مقطع به سخره گرفته شد.

این بار اول نیست که در استادیوم‌ها علیه ارزش‌های نظام و تبلیغات حکومتی شعار سر دادند. اوباش بسیج در گذشته هم تلاش کرده‌ بودند پرچم یمن و بحرین را روی سکوهای استادیوم به نمایش درآوردن یا پرچم عربستان سعودی را پاره کنند که با واکنش‌های مشابه از سوی اکثریت تماشاگران مواجه شدند.

مسئله فقط واکنش به ورود پرچم کشورهای اسلامی به استادیوم نیست. در جریان مسابقه دوستانه میان ایران و آلمان که مهرماه ۱۳۸۳ در استادیوم «آزادی» برگزار شد شماری از ایرانی‌ها جوگیر از حضور ستارگان فوتبال دنیا در تهران پرچم آلمان را به استادیومآورده بودند و «سلام نازی» دادند روی همین سکوها پشیمان شدند. شاید تنها پرچم خارجی که وقتی وارد استادیوم‌های ایران می‌شود و حساسیت برانگیز نیست پرچم برزیل باشد که تماشاگران خوزستانی در حمایت از تیم نفت به همراه دارند.

اگرچه در جریان رقابت‌های باشگاهی طرفداران تیم‌های فوتبال از لحظه‌ی ورود به استادیوم تا پس از اتمام مسابقه علیه یکدیگر کُرکری‌خوانی می‌کند و شعار سر می‌دهند اما وقتی مسابقه ملّی در جریان است یا تیم‌های ایرانی مقابل حریفان خارجی رقابت دارند جنس این شعارها عوض می‌شود.

۱)استادیوم‌ها کانون اعتراضات ضدحکومتی و ابراز «غرور ملّی»

سایمون کوپر جامعه‌شناس برجسته انگلیسی در کتاب «فوتبال علیه دشمن» می‌نویسد استادیوم‌ها در خاورمیانه کانون اعتراض علیه رهبران مستبد و رژیم‌های دیکتاتور است.

حکومت اسلامی در ایران دشمن منافع ملّی است. جوانان محور اصلی مقابله با این حکومت‌اند. آرزوی نسل جدید در ایران داشتن یک زندگی عادی و احیای جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی است. جایگاهی که بعد از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به شدت سقوط کرد.

طرفداران فوتبال در استادیوم‌های ایران، شعارهای متحد خود را براساس حس‌شان از «غرور ملّی» یا «هویت ایرانی» تنظیم می‌کنند. این درست همانچیزی است که جمهوری اسلامی در پی مصادره آن بود اما نه تنها موفق نبود بلکه استادیوم‌ها سال‌هاست که به یکی از اصلی‌ترین‌ کانون‌های اعتراض علیه حکومت تبدیل شده است.

درست در شرایطی که نظام به دروغ وانمود می‌کرد حمله خونین حماس به اسرائیل از حمایت مردم ایران برخوردار استطرفداران فوتبال در تهران با وجود فضای شدید امنیتی در استادیوم خطاب به بسیجی‌ها تندترین شعار را سر دادند. این‌ها از همان قشری هستند که چند روز قبل‌تر در اصفهان بعد از لغو مسابقه سپاهان و الاتحاد علیه قاسم سلیمانی شعار دادند. این شعارها تشخیص درست آنها از منافع ملّی است و اتفاقاً با واکنش‌های مثبت روبه‌رو شد و ابعاد جهانی به خود گرفت. همین قشر در اوج خیزش ضدحکومتی از دی‌ماه ۱۳۹۶ تاکنون در استادیوم‌ها شعار «رضاشاه روحت شاد» و «ای شاه ایران، برگرد به ایران» سر دادند. در واقع از دید آنها این شعارها در راستای همان هویتی است که باور دارند پهلوی‌ها در امتداد آن قرار گرفته‌اند.

شعار علیه بسیجی‌هایی که پرچم فلسطین به استادیوم آوردند یا حرکتی مثل پرتاب آشغال به مجسمه قاسم سلیمانی و شعار «بی‌شرف بی‌شرف» سر داند خطاب به مسئولانی که حاضر به برداشتن مجسمه او نشدند برای حکومت ضربه بزرگی است. بر همین اساس در بالاترین رده‌های نظام تصمیم گرفته می‌شود که به هر بهانه‌ای برگزاری مسابقات بدون تماشاگر باشد. اما اجرای این تصمیم بسیار سخت است چون پیامدهای شدیدی از سوی فیفا دارد. به بیان بهتر نظام در این مورد خاص «گیرافتاده» است.

۲) ضرورت پرداختن به اعتراضات در استادیوم‌ها

پرداختن به اعتراضات در استادیوم‌های ایران به دلایل مختلف در تمام سال‌هایی که مردم علیه حکومت ایستادگی کردند در سایه‌ی اخبار و گزارش‌های مربوط به اعتراضات در سایر اقشار جامعه قرار گرفت که به باور تحلیلگران دلایل مختلفی دارد.

یکی از اصلی‌ترین دلایل این است که ادبیات و محتوای شعارها و یا جو حاکم بر استادیوم‌ها مورد پسند قشر «روشنفکر» یا اهالی رسانه‌های نیست در شرایطی که استادیومی‌ها بارها با همان ادبیات و سرودهای خود تندترین شعارها را نثار حکومت و نیروهای امنیتی کرده‌اند.

از دیگر دلایلی که در رسانه‌های جمعی کمتر به اعتراضات در استادیوم‌های ایران پرداخته شد عدم آگاهی است. به ویژه در پنج سال گذشته تجربه نشان داد این محاسبه که یک کنشگر اجتماعی یا سیاسی بواسطه داشتن نقش‌ برجسته در حوزه زنان یا کارگری و صنفی حتماً می‌تواند نقش مؤثر در نمایندگی یا هدایت تماشاگران یا بازیکنان فوتبال داشته باشد محاسبه‌س درستی نیست.

به عنوان مثال بعد از جریان خودکشی «دختر آبی» حتا برخی از مخالفان جمهوری اسلامی با همکاری بعضی از شبکه‌های تلویزیونی کارزاری برای «تحریم فوتبال» راه انداختند که محور آن بایکوت استادیوم‌ها بود. آنهم در شرایطی که روی سکوها اعتراض به تبعیض حکومت علیه زنان توسط پسرانی که به استادیوم رفته بودند در جریان بود.

تا مدت‌ها بسیاری از ناظران و رسانه‌ها از آنچه زیرپوست فوتبال ایران می‌گذرد بی‌خبر بودند اما خوشبختانه به این نتیجه رسیدند که اعتراضات در استادیوم‌ها چقدر اثربخش و مهم است. آنها دریافتند تماشاگران فوتبال این جسارت را دارند که مشعل جنبش آزادیخواهانه در ایران را در سخترین شرایط روشن نگه‌دارند.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد بعضی جریان‌های سیاسی ترجیح می‌دادند اگر قرار است اعتراض قشری یا صنفی را پوشش دهند دانشجوها یا کارگران نماد آن باشد تا «تماشاگران استادیوم» در صورتیکه بسیاری از علاقمندان به فوتبال که به استادیوم می‌روند کارگران و دانشجویانی هستند از قشر متوسط رو به پایین که اتفاقاً در جریان اعتراضات خیابانی هم نقش فعال دارند. آنها به واسطه ارتباطات عمیقی که در استادیوم‌ها باهم دارند اعتراض دسته‌جمعی را خوب یاد گرفتند.

بخشی از سانسور اعتراضات در استادیوم‌های در رسانه‌های خارج از کشور به دلیل انگیزه‌های سیاسی است. برای بعضی رسانه‌ها یا فعالان سیاسی شنیدن شعار به پهلوی‌ها در استادیوم‌ها خوشایند نیست. آنها ترجیح می‌دهند اگر قرار است یک مسابقه فوتبال تماشا کنند گزارشگر بجای «تاج» و «پرسپولیس» و استادیوم «آریامهر»، بگوید استقلال و پیروزی و استادیوم «آزادی»!

در شرایطی حکومت شرور اسلامی نقاب هویت جنایتکارانه را از صورت برداشته اتحاد برای به زیرکشیدن جمهوری اسلامی ضروری است. ضروری است تماشاگران فوتبال را که استادیوم‌ها علیه نظام ایستادگی می‌کنند با تمام آنچه هستند به عنوان یکی از محورهای اصلی ایستادگی مقابل حکومت پذیرفت. همچنان که مصادره به مطلوب کردن شعار تماشاگران نیز می‌تواند مانع اتحاد باشد.

احتمالاً شعار تماشاگران فوتبال در ایران به نفع پهلوی‌ها در جریان مسابقات یا بیرون استادیوم‌ها مطلوب بخشی از جریان‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی نباشد اما آنچه در بطن جامعه می‌گذرد قابل انکار نیست.

ارزش شعارهای ضدحکومتی تند روی سکوها در استادیوم‌ها برای آنها که به چشم فضای امنیتی آنجا را دیده‌اند اهمیت ویژه دارد. سردادن شعار روی سکوها علیه حکومتی که در اوج ترس برای ساکت کردن مردم نسق‌کشی می‌کند و عوامل سرکوبگر و نیابتی آن در ایران و سطح منطقه در جنایت داعش را رو سفید می‌کنند «دل شیر» می‌خواهد. آنجا که بخشی از شعارها به هر دلیلی سانسور می‌شود دقیقاً سانسور آن شیردلی‌هاست.
کیهان چاپ لندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *