– یک راننده کامیون شاغل در معدن «چهارچشمه» شهرستان بهاباد استان یزد در حال انتقال و جابجایی ذغالسنگ در معدن بر اثر سقوط کامیون از ارتفاع به درّه جان خود را از دست داد.
– آمارها نشان میدهد طی هشت ماه نخست امسال دستکم ۱۷ حادثه مرگبار در معادن ایران رخ داده و حدود ۷۰ معدنکار جان باختهاند.
– وزیر کار هفته پیش اعلام کرد ۶۲ معدن زغال سنگ مورد بررسی قرار گرفتند که همه آنها فاقد استاندارد و اصول ایمنی مندرج در مقررات هستند.
– خبرگزاری «ایلنا» مهرماه امسال در گزارشی نوشت: «محکومیت به کار در هر شرایطی» سرنوشت مشترک همه کارگرانیست که در محیطهای ناایمن، هر روز دوش به دوش مرگ میایستند و کار میکنند؛ و خیلی اتفاقی مرگِ همدوش، آنها را میبلعد!
یک راننده شاغل در معدن «چهارچشمه» شهرستان بهاباد استان یزد هنگام کار دچار حادثه شد و جان خود را از دست داد. در شرایطی که وزارت کار دولت پزشکیان مدعی نظارت سنگین بر ایمنی در معادن است، حوادث برای معدنکاران همچنان ادامه دارد.
منابع کارگری در استان یزد گزارش دادند که یک راننده کامیون شاغل در معدن «چهارچشمه» شهرستان بهاباد استان یزد در حال انتقال و جابجایی ذغالسنگ در معدن بر اثر سقوط کامیون از ارتفاع به درّه جان خود را از دست داد.
بر اساس این گزارش، امدادگران سریعا با تجهیزاتی که در اختیار داشتند، برای نجات او اقدام کردند اما راننده جان خود را در دم از دست داده بود.
جزییات بیشتری از این حادثه منتشر نشده است. معدن چهارچشمه تنها معدن ذغالسنگ در استان یزد است که به صورت روباز فعالیت دارد.
حوادث در معادن زغال سنگ ایران که اغلب به دلیل رعایت نشدن استانداردهای ایمنی رخ میدهد به تهدیدی علیه جان معدنکاران تبدیل شده است.
آمارها نشان میدهد طی هشت ماه نخست امسال دستکم ۱۷ حادثه مرگبار در معادن ایران رخ داده و حدود ۷۰ معدنکار جان باختهاند.
اول آذرماه یکی از کارگران شاغل در معدن زغال سنگ «اکلون ۴ کلاریز مرکزی» در منطقه طزره از معادن شرکت ذغال سنگ شمال شرق شاهرود حین کار بر اثر سقوط سنگ بر روی سرش جان باخت.
بر اثر ریزش تونل معدن زغالسنگ «کلات شرق» در ظهر روز پنجشنبه ۲۴ آبانماه ۱۴۰۳ یک معدنکار جان باخت و دستکم دو معدنکار مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.
در ۱۶ مهرماه نیز یک کارگر در معدن دامغان دچار حادثه شد و جان باخت. در ریزش معدن زغالسنگ «معدنجو» طبس نیز در شامگاه ۳۱ شهریور امسال دستکم ۵۳ معدنکار جان خود را از دست دادند.
بعد از ریزش معدن زغال سنگ «معدنجو» طبس بررسی معادن ایران در دستور کار وزارت کار قرار گرفت. با گذشت دو ماه و در هفته گذشته احمد میدری وزیر کار دولت چهاردهم اعلام کرد که «از اواسط مهر ماه که این کارگروه آغاز بکار کرد، ۶۲ معدن زغال سنگ مورد بررسی قرار گرفتند که متاسفانه همه آنها فاقد استاندارد و اصول ایمنی مندرج در مقررات هستند که از این تعداد وزارت تعاون از دستگاه قضایی درخواست کرد تا ۷ معدن تعطیل شوند.»
وزیر کار افزود که ۱۰۱ معدن کشور در حال بررسی هستند و در این میان تنها یکی از معادن در گروه معادن مدرن قرار میگیرد.
معدن زغالسنگ «کلات شرق» از جمله هفت معدنی است که به گفته وزیر کار تعطیل شدند تا استانداردهای ایمنی خود را افزایش دهند. این در حالیست که این معدن همچنان در وضعیتی که ادعا شده بود تعطیل است با حادثه روبرو و یک کارگر جان باخت!
بطور کلی مرگ کارگران در حوادث در محل کار در ایران دارای رتبه بالایی است. برای نمونه تنها در جزیره قشم در هشت ماهه نخست سال جاری ۸ نفر بر اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست داده و ۲۹ نفر مصدوم شدهاند. بیشترین عامل فوت این کارگران به علت برق گرفتگی با پنج فوتی و سقوط از بلندی با سه فوتی بوده است.
آمارهای پزشکی قانونی قشم نشان میدهد در همین بازه هشت ماهه ۲۹ نفر شامل ۲۴ نفر مرد و ۵ نفر زن به دلیل آسیبهای ناشی از حوادث کار در ۸ ماهه امسال به مراکز پزشکی قانونی قشم مراجعه کردند. همچنین در سال ۱۴۰۲ نیز تعداد ۵۳ نفر در قشم بر اثر حوادث کار جان خود را از دست دادند.
بر اساس تعاریف هر نوع حادثه و اتفاق که در حین انجام کار یا وظیفه برای کارکنان یا کارگران مشغول در کارگاه و محل کار رخ بدهد، حادثه ناشی از کار تلقی است. به موجب ماده ۶۰ قانون تامین اجتماعی، زمان انجام ماموریت و یا مسیر رفت و برگشت به خانه نیز در دسته حوادث ناشی از کار قرار میگیرد.
این حوادث ممکن است باعث ایجاد خسارتهای مالی و گاهی جانی شوند. به نحوی که کارگران از نظر جسمی آسیب دیده یا حتی عضو بدن خود را از دست بدهند. از طرفی این احتمال وجود دارد که کارگران و کارفرمایان مجبور به پرداخت غرامتهایی خواهند شد.
خبرگزاری «ایلنا» مهرماه امسال در گزارشی به مرگ کارگران در محیط کار پرداخته و نوشته روز شنبه ۲۱ مهر، یکی از کارگران مجتمع مس سرچشمه به دلیل گازگرفتگی جان خود را از دست داد؛ این مرگ، پنجمین حادثه طی دو ماه گذشته در این مجتمع بوده است.
در همان روز، یک کارگر چاهکن بر اثر گاز گرفتگی در چاهی در تهران جان خود را از دست داد و کارگر دیگری با مصدومیت به بیمارستان منتقل شد. در حادثه دیگری در همان روز در جریان وقوع حادثه انفجار در یک معدن سنگ لاشه در محور هفتکل به باغملک، سه کارگر مصدوم شدند. و باز هم در همان روز، کارگر فصلی بخش کشاورزی مجتمع کشت صنعت هفت تپه که در محل کار خود اقدام به خودسوزی کرده بود، حوالی ظهر در بیمارستان جان باخت.
روز یکشنبه ۲۲ مهرماه نیز یک کارگر آرماتوربند شاغل در ایلام بر اثر سقوط از ارتفاع ساختمان دچار حادثه شد و جان باخت. در همان روز، خبر درگذشت یکی دیگر از کارگران حادثه انفجار کارخانه در کرمان رسانهای شد.
در هجدهم مهرماه نیز دو کارگر جان خود را در محیط کار از دست دادند و چند نفر مصدوم شدند؛ یکی از دو کارگر سیمبان مصدوم شرکت توزیع برق شهرستان رضوانشهر که بر اثر شکستگی تیرک بتنی برق دچار حادثه سقوط شده بودند، در بیمارستان جان باخت، مرگ دلخراش یک کارگر کارخانه مواد شوینده واقع در شهرک صنعتی ایوانکی به علت گیر کردن در دستگاه تزریق پلاستیک نیز روز چهارشنبه هجدهم مهرماه منتشر شد و در همان روز جریان آتشسوزی که در یک انبار چوب واقع در شهرک صنعتی اصناف دلیجان رخ داد، ۵ کارگر مصدوم شدند.
خبرگزاری «ایلنا» نوشته «محکومیت به کار در هر شرایطی» سرنوشت مشترک همه کارگرانیست که در محیطهای ناایمن، هر روز دوش به دوش مرگ میایستند و کار میکنند؛ و خیلی اتفاقی مرگِ همدوش، آنها را میبلعد!»
حسین حبیبی فعال کارگری نیز اجبار کارگران به کار تحت هر شرایطی به دلیل نیاز شدید به درآمدهای ناچیز شغل کارگری را تأیید کرده و به خبرگزاری «ایلنا» گفته کارگر نمیتواند از کار کردن در شرایط ناایمن و مرگبار امتناع کند همانطور که کارگران معدن طبس نتوانستند!
این فعال کارگری گفته «کارگران صنایع در مواردی حتی جرأت رسانهای کردن حادثه را ندارند؛ طرف دستش قطع میشود، چشمش نابینا میشود یا خدای ناکرده همکار بغل دستش فوت میکند اما حرفی نمیزند؛ نمیتواند سخن بگوید چون تشکل ندارد، چون قدرت ندارد و چون رابطه حاکم بر کارگاه، «رابطهی استاد- شاگردی» است.»
حسین حبیبی تأکید کرده که «در رابطهی استاد-شاگردی، اوسا یا کارفرما در کلیه موارد حق حاکمیت دارد؛ ساعت کار و دستمزد و مرخصی وغیره را اوستا بدون توجه به اینکه کارگر یا شاگرد هم حقی دارد تعیین میکند و کارگر محکوم است بپذیرد، مانند امروز جامعه کارگری که کارگر فاقد حق وحقوق قانونی مبتنی بر قانون اساسی و قانون کار است؛ کارگران از حق حاکمیت اراده در عقد قرارداد کار محروماند؛ آنها از حق تعیین دستمزد عادلانه و شرافتمندانه محروماند؛ آنها از حق داشتن تشکل کارگری آزاد و مستقل و قدرتمند بدون دخالت کارفرما و دولت محروماند و در نتیجه از حق ایمنی محروماند و اینچنین است که هر روز چند کارگر فوت میکنند.»