یک روز پس از برکناری عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد ایران در جلسۀ استیضاح مجلس شورای اسلامی، محمدجواد ظریف معاون پزشکیان نیز به توصیۀ رئیس قوۀ قضاییه از مقامش استعفا کرد.
همتی در حالی از مقامش عزل شد که تنها هفت ماه از آغاز به کار دولت پزشکیان میگذرد ولی ظریف مدتها بود که هدف حملات اصولگرایان تندروی مجلس ایران بود و طبق اصلاحیۀ قانون ممنوعیت انتصاب و انتخاب مدیران دوتابعیتی، حضورش در دولت پزشکیان غیرقانونی بود و به نظر میرسید ارادهای مافوق مجلس، او را در مقامش نگه داشته بود.
اگرچه پزشکیان هنوز استعفای ظریف را نپذیرفته، ولی استعفای ظریف به توصیۀ رئیس قوۀ قضاییه، احتمالا حاکی از غلبۀ نظر مخالفان ظریف بر موافقان حضور وی در دولت جمهوری اسلامی است. اینکه انگیزههای بیرون راندن همتی و ظریف از دولت پزشکیان چه بوده و این تحول نشانۀ چیست و چه پیامدهایی میتواند داشته باشد، موضوع گفتوگوی یورونیوز با اکبر اعلمی و رضا علیجانی است. آقای اعلمی در دورههای ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی نمایندۀ مردم تبریز بود و جزو منتقدان صریحاللهجۀ سیاستهای کلی نظام و وضع موجود در ایران است. آقای علیجانی هم از روشنفکران دینی و یکی از فعالان سیاسی همسو با جریان ملیمذهبی و مقیم پاریس است.
از رهبری تا مجلس، همه مسئول وضع موجودند
اکبر اعلمی در پاسخ به این سؤال که «برکناری همتی از وزارت اقتصاد را باید اقدامیاقتصادی دانست یا سیاسی؟ و اینکه چنین استیضاحی بدون چراغ سبز کانونهای اصلیقدرت به مجلس ممکن بود؟» میگوید:
«استیضاح همتی هم سیاسی بوده و هم اقتصادی. از جنبۀ اقتصادی، درطول ۸-۷ ماهی کهدولت پزشکیان بر سر کار آمده، تورم در مقایسه با دورۀ مشابه خود به شکل فزایندهای افزایشیافته و ارزش پول ملی به طور بیسابقهای کاهش یافته و لاجرم به دلیل کاهش شدید قدرتخرید مردم، نارضایتیهای عمومی تشدید شده است.
بدیهی است که یکی از وظایف وزارت اقتصاد و دارایی، تنظیم سیاستهای اقتصادی و مالی وایجاد ثبات در اقتصاد کشور و نیز نظارت و اجرای تکالیف مربوط به امور مالی، بانکی، مالیاتیو معاملاتی دستگاههای اجرایی و نظارت بر آنها و مهار تورم و همچنین حفظ و تقویت ارزشپول ملی از طریق بانک مرکزی است که رئیس آن با پیشنهاد وزیر اقتصاد، تایید هیات وزیران وصدور حکم توسط رئیسجمهوری منصوب شده است و در نتیجه از این حیث، وزیر اقتصاد به خاطر نوع مدیریتش و تخلف از برنامههای اعلام شدهاش در روز رای اعتماد مجلس، بایدپاسخگوی مردم، مجلس و رئیسجمهور باشد.»
آقای اعلمی میافزاید: «وانگهی استیضاح سیاسی است، زیرا بخش زیادی از وضعیت موجودنتیجۀ سیاستهای کلی نظام در حوزههای سیاست داخلی و خارجی، مصوبات مجلس،تصمیمات و عملکرد اشخاص و نهادهای انتصابی و غالبا غیرپاسخگو، دستگاههای اجراییدیگر مانند جهاد کشاورزی و سازمان برنامه و بودجۀ همین دولت و عملکرد دولتهای قبلی استکه به این دولت به ارث رسیده است و اگر قرار به پاسخگویی باشد، از رهبری و رئیسجمهورگرفته تا مجلس، همه متناسب با قدرت، اختیارات و وظایفی که برعهده دارند مسئول پدید آمدنوضع موجودند و چون نمیتوان همۀ آنها را استیضاح کرد، بنابراین در این بین، وزیر اقتصاددم دستترین و موجهترین عاملی است که با کمی فرافکنی و متوجه کردن انگشت اتهام به سویاو میتوان استیضاحش کرد تا بلکه برای مدتی مرهمی بر زخم مردم گذاشته شود.
براین اساس این استیضاح که مورد حمایت نمایندگان طیف همسو با رئیس مجلس هم بود،بدلیل بدهوبستانهایی که میان قالیباف و پزشکیان وجود داشته و دارد، تردید دارم که بدونچراغ سبز کانونهای اصلی قدرت صورت گرفته باشد.»
اگر لازم باشد، پزشکیان را هم قربانی میکنند
رضا علیجانی اما در پاسخ به سیاسی یا اقتصادی بودن استیضاح همتی و اینکه آیا مجلس او را با چراغ سبز رهبری نظام حذف کرد، میگوید: «برکناری همتی از وزارت اقتصاد و داریی یک اقدام تماما سیاسی است. درست که موضوعاین اقدام اقتصادی و برخاسته از مشکلات اقتصادی است، ولی منشأ سیاسی دارد. به نظرمیآید این اقدام دو منشأ دارد. یکی، دعواهای جناحی و سیاسی که عدهای تندرو با پزشکیان ودولتش و حتی با شخص همتی دارند، که قبلا جزو نامزدهای ریاست جمهوری بوده، وسهمخواهیهای اقتصادی این تندروها. اما منشأ اصلیاش نارضایتی مردم و وضعیت وخیماقتصادی است. نمایندگان مجلس هم با بدنۀ اجتماعی سر و کار دارند و به هر حال میخواهنداز همان اقلیتی که در انتخابات شرکت میکنند، رای بگیرند. همین طور کلیت نظام در برابر اینفشار طاقتفرسای اقتصادی باید کسی را قربانی کند و مشکلات را گردن کسی بیندازد. حالاهمتی قربانی شده است ولی اگر لازم باشد، حتی پزشکیان را هم قربانی میکنند. این البتهسنت همۀ حکومتهای دیکتاتوری است. در رژیم گذشته هم نخستوزیر (هویدا) و رئیس ساواک(نصیری) و شهردار و … به زندان افتادند و همین زندان بعد از انقلاب درهایش باز شد و اینافراد اعدام شدند. در نظامهای دیکتاتوری، برای اینکه دیکتاتور – که عامل اصلی مشکلات است- پنهان شود، مشکلات را به گردن افراد دیگر میاندازند.»
آقای علیجانی میافزاید: «آقای خامنهای معمولا در اوایل کار دولتها از دولت مستقر حمایت میکند و حتی در ابتدایریاست جمهوری پزشکیان گفت موفقیت این دولت موفقیت کل نظام است. ولی الان با مصلحتبالاتری مواجه شده و آن مصلحت کل نظام است و اینکه این مشکلات اقتصادی را به نحوی بایدرفع و رجوع کند و تصور میکند مشکل از کارگزار است یا اینکه میخواهد این طور وانمود کند. روش آقای خامنهای این است که در اختلافات زیر خیمۀ ولایت، تا جایی که به رهبری خودش وکلیت نظام لطمهای وارد نشود، زیاد دخالت نمیکند. یعنی رؤسای قبایل میتوانند با هم اختلافداشته باشند ولی نباید از زیر چتر خیمۀ رئیس قبیلۀ بزرگ خارج شوند. اما الان باید مشکلات رابه نوعی رفع و رجوع کنند و تصور آقای خامنهای هم این است که سیاستهایش درست است ومشکل از کارگزاران نظام است. وقتی گفته میشود مذاکره با آمریکا تاثیری در مشکلاتاقتصادی ما ندارد و مذاکره کردن بیشرافتی است، راهی باقی نمیماند جز اینکه منتظرمعجزه باشند. وقتی خود پزشکیان در مجلس میگوید نفت ما را نمیخرند و کشتیهای ما رویدریا سرگردانند و کشورهای دیگر بدهیهایشان را به ما نمیپردازند اما مذاکره هم نمیکنیم،چارهای ندارد جز اینکه رو به آسمان باشد بلکه از این طریق مشکلات اقتصادی کشور حل شود. بنابراین برکناری همتی و آمدن یک فرد جدید در رأس وزارت اقتصاد، چیزی جز یک تلاشمذبوحانه نخواهد بود.»
اگر مذاکره هم کنند، ظریف نقشی در مذاکرات نخواهد داشت
اکبر اعلمی در پاسخ به این سؤال که «آیا استعفای ظریف محصول منتفی شدن مذاکرهاحتمالی با آمریکا پس از سخنان اخیر رهبر ایران است و هسته مرکزی قدرت در شرایط فعلیدیگر دلیلی نمیدید علیرغم فشار تندروها ظریف را در دولت پزشکیان حفظ کند؟» میگوید:
«استعفای آقای ظریف اساسا موضوعیت ندارد؛ زیرا از منظر حقوقی و طبق نص صریح مادۀ 1 قانون تبعیضآمیز و غیرقابل دفاع “نحوۀ انتصاب اشخاص در مشاغل حساس” که به نظرمناقض قانون اساسی و مغایر با اصول و قواعد پذیرفتهشدۀ حقوقی است، انتصاب ظریف به دلیل دوتابعیتی بودن فرزندش، از ابتدای منصوب شدنش اساسا “کأنلمیکن” و باصطلاح”سالبه به انتفاء موضوع” بوده و صدور حکم غیرقانونی رئیسجمهور هم هیچگونه وجاهتینداشته است تا استعفا و یا قبول آن توسط رئیسجمهور موضوعیت داشته باشد. اما با توجه بهاینکه تا همین چند روز قبل، هستۀ سخت قدرت و سران سه قوه در برابر این انتصاب غیرقانونی،واکنش منفی موثری از خود نشان نمیدادند، برکناری ناگهانی ظریف میتواند هرگونهگمانهزنی را در افکار عمومی تقویت کند. با این حال شخصا رابطه معناداری بین نظر رهبری ومنتفی شدن احتمالی مذاکره با آمریکا و برکناری ظریف نمیبینم و درصورت انجام مذاکره همگمان نمیکنم که اجازه دهند او نقش اصلی را در این رابطه ایفا کند.»
نفوذ اسرائیل در موضعگیری خامنهای علیه مذاکره موثر بود
رضا علیجانی اما دربارۀ رابطۀ استعفای ظریف با موضعگیری محکم علی خامنهای علیه مذاکره با آمریکا میگوید: «ما نمیدانیم در فاصلۀ ده روزه بین دو سخنرانی آقای خامنهای، که در اولی گفت در معامله بادشمن باید حواسمان جمع باشد و به این صورت مجوز معامله را صادر کرد و در دومی گفتمذاکره هیچ تاثیری ندارد و بیشرافتی است، چه اتفاقی افتاده و – به گمان من – چه شیطنتیشده. فقط میدانیم در این فاصلهۀ ده روزه، دونالد ترامپ آن یادداشت اجراییاش را امضا کردکه در فضای سیاسی ایران دروغهایی هم به آن یادداشت نسبت داده شد که شاید خامنهایتحت این این دروغها و اغراقها قرار گرفت. ولی من خط نفوذ اسرائیلیها را در تغییر موضعخامنهای بیاثر نمیدانم چون بالاترین ضربهای که میتوانست در این شرایط به نظام ولاییبزند، همین سخنرانی علی خامنهای بود. خط القاء روسها هم بیتاثیر نیست. صفراف روسییکبار صریحا گفت که ایران غربزده برای روسیه از ایران اتمی هم خطرناکتر است. البته منافعمافیاهای اقتصادی هم، که نانشان در اقتصاد تحریم است نه در اقتصاد باز با جهان، ممکناست موثر بوده باشد. به هر حال آن سخنرانی خامنهای تحت تاثیر هر عاملی بوده باشد،سنگاندازی قویای کرد در مسیر مذاکره و این سختترین ضربهای بود که یک نظام در آستانۀفروپاشی اقتصادی ممکن است به خودش بزند. هفت دهک مردم ایران زیر خط فقر، یعنی در فقرمطلق هستند. این تصمیم خامنهای، تصمیم عجیبی بود. پس از موضعگیری محکم خامنهای علیهمذاکره، مقاومت پزشکیان هم رو به تحلیل رفته و ضمنا دیگر نیازی به ظریف نیست. اما با اینحال این به آن معنا نیست که مذاکره مطلقا منتفی شده باشد.»
مشکل اساسی دولت، فقدان عزم جدی است
اکبر اعلمی در پاسخ به این سؤال که «با کنار رفتن دو مهرۀ مهم دولت پزشکیان و سخنانی کهاو در مجلس درباره وضعیت وخیم اقتصادی ایران گفت، چه آیندهای را پیش روی این دولتمیبینید؟ تک دورهای میشود یا اینکه حتی ممکن است آقای پزشکیان از مقامش استعفا کند؟» میگوید: «بعید است کنار گذاشته شدن این دو مهره، تاثیر مهمی در دولت داشته باشد. مشکل اساسیدولت نداشتن برنامه، عزم جدی و توان رئیسجمهور برای ایجاد تغییرات دلخواه و مورد انتظارمردم، ناکارآمدی برخی کارگزاران و تبدیل شدن دولت به یک شرکت سهامی خاص و توزیع قدرتبین مهرههای سفارشی اشخاص و کانونهای قدرت با ذائقهها و سلایق مختلف و ناهمگن ونواختن سازهای ناهماهنگ در عرصۀ دولت است. و متاسفانه برخلاف انتظاری که ایجاد شدهبود، پزشکیان نیز به جای اینکه رئیسجمهور و عالیترین مقام اجرایی کشور باشد، به نظرمیرسد که بیشتر کارگزار مطیع و مجری منویات اشخاصی است که مسبب ایجاد بخش مهمیاز وضع موجودند و به همین سبب، پزشکیان و دولتش راه دشواری در پیش رو دارند و با ادامۀاین روند نمیتوان به آنها خیلی امیدوار بود. مگر اینکه شاهد برخی تغییرات اساسی رو به جلودر تصمیمات و عملکرد دولت و هستۀ سخت قدرت باشیم که در این صورت قطعا دورۀ گذار ازدشواریها و آیندۀ امیدوارکننده را در پیش رو خواهیم داشت.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب میافزاید: «اما در مورد احتمال استعفای دکتر پزشکیان، با توجه به اینکه وی در طول چند دهۀ گذشتههمواره طرف قدرت بوده و خود را ذوب در رهبری میداند و بارها بر این نکته تاکید کرده است،احتمال استعفای او بدون تأمین نظر و رضایت رهبری بسیار ضعیف است و چنانچه روال بههمین صورتی که هست ادامه یابد، گمان نمیکنم که دور دوم ریاستجمهوری را تجربه نماید؛مگر اینکه گشایش محسوسی در این دوره رخ دهد.»
خط وفاق به بنبست رسیده است
رضا علیجانی هم دربارۀ پیامدهای حذف همتی و ظریف از دولت پزشکیان و آیندۀ این دولت با توجه به شرایط حاکم بر ایران میگوید: «پزشکیان با این وعده و شعار سر کار آمد که با هم دعوا نکنیم و مشکلات را بدون منازعه، به اتفاق هم حل کنیم. کسانی هم که حامی پزشکیان بودند، بحث وفاق را تئوریزه میکردند. ابتدا گفتند وفاق باید هم با رهبر نظام باشد هم با بدنۀ جامعه، تا شکاف بین نظام و مردم کم شود. حامیان پزشکیان تصور میکردند به جای برخوردهای گذشته، مثلا ایستادن در برابر نظام در سال ۸۸ یا تکهپرانیهای روحانی به رهبر، با خواهش و تمنا و التماس میتوان مشکلات را حل کرد. این خط به بنبست رسید چون پیشفرض غلطی داشت و آن اینکه، آقای خامنهای را با زبان خوش میتوان وادار به انعطاف کرد. ولی او سرسختتر از این حرفهاست و خودش را فرزانهتر از بقیه حساب میکند. او جدا از تعصبات و کلیشههای ذهنیاش، باید به منافع الیگارشهای وفادار به خودش نیز توجه کند. این ایده که دعوا نکنیم تا مشکلات را حل کنیم، اولا منافع را نادیده میگیرد و مبتنی بر این نگاه نادرست است که اختلافات صرفا ناشی ازتفاوت تحلیل است؛ ثانیا بعضی چیزهایی که از نظر پزشکیان “مشکل” بود، از نظر جناح مقابل پزشکیان مصداق مشکل نیست. اینکه fatf را امضا نکنیم، با آمریکا مذاکره نکنیم، فضای مجازی را فیلتر کنیم، از نظر آن جناح اصلا مشکل نیست. آنها فقط یک خواسته از پزشکیان داشتند که شما بیا مشکلات اقتصادی را حل کن. این کار هم که با بستن دست و پای دولت در روابط خارجی، ناممکن است.»
این فعال سیاسی ملیمذهبی میافزاید:«اما کارکرد دولت پزشکیان برای نظام هنوز از بین نرفته است. اگرچه نقابی که حکومت میخواست در سیاست خارجی با تن دادن به مذاکرات بر چهره بیندازد، کلاً یا شاید هم فعلا قابل استفاده نیست، ولی بلاگردانی دولت پزشکیان برای نظام در سیاست داخلی هنوز برقرار است. هنوز نقشهای دیگری برای پزشکیان در سر دارند. مثلا اینکه اگر اعتراضی شد و معترضین سرکوب شدند، سرکوب را به گردن دولت بیندازند و خودشان را کنار بکشند. اما اینکه پزشکیان تکدورهای میشود یا نه، باید گفت احتمال تکدورهای شدن ریاست جمهوری او زیاد است. آقای خامنهای سعی کرده با هر رئیسجمهوری دو دوره کار کند. اما اینکه خود پزشکیان دوباره کاندیدا شود و یا حامیانش دوباره رای بدهند، مورد تردید است.»
آقای علیجانی نهایتا میگوید:«مهمتر از سرنوشت پزشکیان، سرنوشت مملکت است. باید دید تابآوری اقتصادی حکومت تا کی دوام دارد و تابآوری سیاسی مردم در برابر معضلات اقتصادی چقئر طول میکشد. چون تابآوری اقتصادی مردم تمام شده اما هنوز تابآوری سیاسی مردم ادامه دارد. آیندۀ کشور را سرنوشت این دو تابآوری رقم خواهد زد. یعنی اینکه جمهوری اسلامی آیا دچار فروپاشی اقتصادی خواهد شد؟ و اینکه طاقت سیاسی مردم کی طاق میشود؟ این معادلۀ دومجهولی، آیندۀ ایران را رقم خواهد زد.»