مقدمه
در چند سال گذشته به دلیل سیاستهای نابخردانه “دولت پنهان” در ایران و شخص آقای خامنهای که به منافع و مصالح ملی واقعی ایران آسیب بسیار زده اند، و در عوض برای اسرائیل و عربستان که در حال حاضر دشمنان کشور میباشند سود بسیاری داشته اند، بحثی در میان بسیاری درگرفته است که شاید یک دلیل این سیاستهای غیر عقلانی و ضد ملی نفوذ عوامل این دو کشور در سطوح بالای تصمیم گیری در ایران است. بعد از ادعای دزدیدن اسناد برنامه هستهای ایران، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل درباره این نفوذ لاف بسیار زد. مقامات سابق و کنونی موساد، سرویس جاسوسی-اطلاعاتی خارجی اسرائیل نیز بارها درباره این موضوع ادعا کرده اند.
در عین حال فساد عمیق در ایران که در دوران محمود احمدینژاد ساختاری شد و هیچکس، حتی خود حاکمیت، منکر آن نیست، یکی از “سلاح”های اپوزیسیون قلابی خارج از کشور است که شب و روز درباره آن مانور میدهد. اپوزیسیون قلابی آن بخش از مخالفان حاکمیت است که کورکورانه طرفدار سیاستهای آقای دانالد ترامپ در باره ایران، و همچنین اسرائیل و عربستان است، و از تحریمهای اقتصادی، تهدید و حتی جنگ نظامی، و تجزیه ایران مستقیم و یا غیر مستقیم حمایت میکند، غافل از اینکه این دولتها به دنبال منافع خود هستند، و برای مردم ایران دلسوز نمیباشند. البته، اپوزیسیون واقعی که هم با نظام دیکتاتوری و ناقض حقوق بشر مردم در ایران، و هم با مداخله کشورهای دیگر در امور داخلی کشور مخالف است، دائما درباره این فساد ساختاری انتقاد کرده و افشا گری میکند.
هدف این مقاله توصیف یکی از موارد فساد در ایران، و ازدواج عامل اصلی آن با یکی از هواداران اسرائیل میباشد. تمامی آنچه که در زیر میاید مستند است و مدارک آن موجود میباشد. به دلائل روشن نام اشخاص اصلی در حال حاضر ذکر نمیشوند.
وقتی محمود احمدینژاد با کمک سپاه و مجتبی خامنهای در سال ۱۳۸۴ به ریاست جمهوری رسید، دولت او خبرگزاری جدیدی را تاسیس کرد. مدیر این خبرگزاری یک خانم بود، و در انتخابات مجلس در سال ۱۳۸۶ یکی از کاندیداهای یکی از تندروترین گروههای بنیاد گرا برای تهران بود، که در لیست نامزدهای آن بسیاری از چهرههای افراطی و افسران و سرداران سپاه نیز حضور داشتند. احمد جنتی، سلطان شورای نگبان نیز “صلاحیت” این خانم را تائید نمود، ولی ایشان انتخاب نشد.
این خانم بعد وارد کارهای تجارتی شد و با یک شرکت پتروشیمی سپاه برای کمک به صادرات آن کار میکرد . این شرکت همه مواد خام را از دولت با قیمتهای پایین دریافت میکند، و محصولات خودرا به خارج صادر میکند. قانونا ارز حاصل از صادرات میبایست به خزانه دولت باز گردد. ولی این ارز به حساب شخصی این خانم در خارج ریخته شد و پس از مدتی به مبلغ هنگفتی تبدیل شد، ولی به ایران بازنگشت. خود ایشان هم از ایران گریخت و اکنون تحت تعقیب میباشد . پول دزدیده شده دستکم ۷۰۰،۰۰۰،۰۰۰ یورو، و احتمالا تا ۱،۵۰۰،۰۰۰،۰۰۰ یورو میباشد. پر واضح است که این زن همدستانی نیز داشته است.
ولی ماجرا به اینجا ختم نشد. این خانم که در ایران دارای همسر و فرزند هم بود، با فردی که شهروند آمریکا و مدافع اسرائیل است ازدواج کرده است. این آقا که درباره فساد در ایران مینالد، مخالف برجام بود، و برای “توجیه” تلاشهای گوناگون اسرائیل بر ضد کشور درباره “احیای امپراطوری ایران” در خاور میانه در صورت امضا برجام هشدار داد، با خانمی که دستکم حدود ۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار از پول مردم ایران دزدیده است، ازدواج کرده است.
چند سوال
این نمونه، که فقط یکی از دستکم صدها مورد فسادهای بزرگ مالی در ایران است، چند سوال را مطرح میکند:
اول، “دولت پنهان،” احمد جنتی، و محمود احمدینژاد چه “توجیهی” برای حمایت خود از این زن دارند؟ البته توجیهی وجود ندارد. اکثریت قریب به اتفاق آنهایی که پول مردم و منابع کشور را تاراج کرده اند از “خودی ها” هستند.
دوم، آیا این نمونه فساد واقعا نشان دهنده نفوذ عوامل اسرائیل است؟ اگر هست، باید به “دولت پنهان” و آقای خامنهای “تبریک” گفت.
سوم، حدود دو هفته پیش مایک پامپئو وزیر خارجه آمریکا در یک سخنرانی از فساد در حاکمیت ایران سخن گفت. صرف نظر از اینکه کسی که خواهان بمباران ایران بوده در جایگاهی نیست که برای مردم ایران دلسوزی کند، طرفداران آقای ترامپ باید از خود بپرسند چرا آمریکا و دولتهای غربی که ظاهرا به فساد در ایران حساس شده اند، پول این فاسدین که از ایران گریخته اند را ضبط نمیکنند و در یک حساب مخصوص نگهداری نمیکنند؟ چرا پول این خانم و فردی مانند محمود رضا خاوری ضبط نمیشود؟ چرا دستکم مانع از اقامت اینگونه اشخاص در کشورهای غربی نمیشوند؟ این خانم با بخش کوچکی از پول دزدیده شده منازل مجللی در آمریکا، کانادا و اروپا خریداری کرده است.
کلام پایانی
باید به آقای خامنهای تبریک گفت که رهبران مردمی کشور، از جمله مهندس میر حسین موسوی، دکتر زهرا رهنورد، و آقای مهدی کروبی، رهبران شریف جنبش سبز را نزدیک به هشت سال است در زندان خانگی قرار داده، ولی فاسدان بزرگ، که مورد تائید افراد مورد اعتماد خود ایشان هستند، به راحتی از ایران میگریزند. باید به آقای خامنهای تبریک گفت که رهبر ۹۰ ساله دراویش ایران، آقای نور علی تابنده در حبس خانگی است، ولی جنایتکاری مانند سعید مرتضوی، حتی بعد از محکوم شدن به دو سال زندان، که مجازاتی مضحک برای جنایات او بود، مدتها از رفتن به زندان فرار میکرد. باید به آقای خامنهای تبریک گفت که متجاوزی نظیر سعید طوسی آزاد است، ولی دانشجویان و فعالان سیاسی، حقوق بشر، کارگری، و معلمان در زندان هستند. باید به آقای خامنهای تبریک گفت که مرتجع ضد مردمی مانند احمد جنتی هنوز سلطان شورای نگبان است، ولی پاکدست و میهندوستی مانند آقای سید محمد خاتمی ممنوع التصویر است، و حق شرکت در بسیاری از مراسم مردمی را ندارد. چنین لیست “تبریکات” البته بی انتها است.
نگارنده همیشه معتقد بوده است که “دولت پنهان” در ایران و اپوزیسیون قلابی خارج از کشور تصویر آینهای یکدیگر میباشند. هیچ یک به فکر منافع و مصالح واقعی ایران نمیباشند، و فقط منافع خودرا دنبال میکنند. نمونه توصیف شده در این مقاله فقط یکی از صدها موارد فسادهای بزرگ در ایران میباشد، ولی بخوبی اشتراک منافع “دولت پنهان” و عوامل آنرا با اپوزیسیون قلابی به نمایش میگذارد.
صفحه فیسبوک نگارنده