سی هفته از هشتم مهری که ماموران نظامی حکومت، شهروندان و نمازگزاران بلوچ را در زاهدان به رگبار بسته و دستکم ۱۰۳ نفر را کشتند، میگذرد.
در سی هفته گذشته، کشتار دوباره در خاش، بازداشت فعالان، بازداشت فلهای جوانان در خیابان، ایست بازرسیهای مختص مناطق جنگی، تجاوز به زنان معترض و صدور احکام اعدام برای معترضان، هیچیک در سرکوب جمعههای اعتراضی زاهدان موفق نبوده است.
این در حالیست که اعتراضات خیابانی دستکم بهشکل گسترده روزهای اولیه بعد از قتل حکومتی «ژینا [مهسا] امینی»، دیگر در سایر نقاط ایران در جریان نیست.
چرا اعتراضات مردم بلوچ غیرقابل سرکوب است و مردمان دیگر مناطق ایران چه درسهایی از آن میتوانند بگیرند؟ «ایرانوایر»، برای پاسخ به این سوالات، با یک فعال مدنی بلوچ در شهر زاهدان و «شیراحمد شیرانی»، فعال حقوقبشر بلوچ و از مدیران وبسایت «حالوش»، که نقض حقوقبشر در استان سیستانوبلوچستان را پوشش میدهد، گفتوگو کرده است.
چیزی برای از دست دادن نداریم
بلوچستان در میان شاخصهای فقر و بیکاری و محرومیت، در بسیاری از میدانها در ایران اولین است.
در دهههای گذشته، شهروندان بلوچ بهواسطه گروه اتنیکی خود و مذهب سنی اغلب ساکنان استان، از سوی حکومت مرکزی ایران با تبعیضهای مضاعفی روبهرو بودهاند. فقط در سال ۱۴۰۱، بنا به آماری که مدیران سازمان حقوقبشری «حالوش» میگویند، احتمالا دو برابر است، دستکم ۱۸۲ تن از شهروندان بلوچ در ۲۳ زندان ایران که اغلب در بیرون از شهرستانهای استان سیستانوبلوچستان بوده، اعدام شدهاند.
اعدام شهروندان بلوچ که اغلب با بهانه «قاچاق» مواد مخدر، قتل و بعضا جرائم سیاسی و امنیتی صورت میگیرد، بالاترین تراکم بهنسبت جمعیت در ایران و احتمالا در جهان را دارد. پیشتر، «شهین دخت مولاوردی»، معاون وقت «حسن روحانی» در امور زنان و خانواده، گفته بود که در سفرش به سیستانوبلوچستان، روستایی را دیده که همه مردان آن اعدام شدهاند.
در کنار اعدامها، کشتار روزانه شهروندان سوختبر که اغلب جوانان و نوجوانان نانآور خانوادهاند، نیز هست. شهروندان بلوچ در ایران با تبعیض مضاعفی روبهرو بوده و هستند که از آنها سوژههای اعتراضی بالقوهای میسازد که با هر جرقهای، آتش اعتراض را شعلهور خواهند کرد.
فرد مطلعی که از زاهدان با ایرانوایر گفتوگو کرده و نام او بهدلایل امنیتی نزد ما محفوظ است و اینجا منتشر نشده، بر این همین موضوع صحه گذاشته و میگوید: «مردم داغدارند. خانوادهها نانآورشان را از دست دادهاند. بعضی از کشتهشدهها ۴ تا بچه داشتند. دیگر کسی حتی اگر بخواهد هم نمیتواند به عقب برگردد. مردم دادخواه خون عزیزانشان هستند. شوخی نیست که، فقط در زاهدان بالای ۱۰۰ نفر کشته شده و ۱۴ کودک در بین شان بودند. جنایت از این آشکارتر؟!»
او با تاکید بر اینکه البته خواسته مردم بلوچ امروز، فقط دادخواهی برای کشتهشدگان دو جمعه خونین زاهدان و خاش نیست، میگوید: «مردم میخواهند اینها (حکومت) بروند. بخش کوچکی از خواستههایشان مجازات عاملان است. مردم روی رفراندوم تاکید دارند، چون میخواهند حکومت برود. ۴۳ سال سوختبری، بیآبی، هوتکها، جادههای ناامن و ۴۳ سال ظلم، فقر، فلاکت و بدبختی بر مردم بلوچ حکمفرما بوده. اینها همه دلایل اعتراضات جمعههای اعتراضی است. شاید کشتار دلیل کوچکی از آن باشد. مردم میخواهند اینها بروند و این سرزمین آباد شود.»
«شیراحمد شیرانی» نیز، با تاکید بر اینکه خواسته مردم بلوچ فقط مجازات عاملان سرکوب و کشتار مردم نیست، میگوید: «مردم ما خواستار این هستند که بهعنوان یک شهروند ایرانی و یک شهروند بلوچ، حق و حقوقشان را حکومت بپذیرد و در مقدرات و تصمیمگیریهای جغرافیایی که در آن زندگی میکنند، سهم داشته باشند. به این قانع نیستند که چند نفر را جلو مصلای زاهدان مجازات کند. مردم به این خواستههایشان ایمان دارند. چون می دانند دیگر راه برگشتی نیست.»
باوجود فشارها ادامه میدهیم
از حدود ۵۳۰ تن کشته سرتاسر ایران در اعتراضات سراسری به قتل ژینا امینی، حدود ۱۲۰ تن از بلوچستان هستند. بر اساس گزارشهای سازمانهای حقوقبشری چون «عفو بینالملل» سرکوبها در این استان ایران شدیدتر از همه بخشهای دیگر بوده است.
در دی۱۴۰۱، گزارشهای متعددی از بازداشت فعالان مدنی و عقیدتی و بازداشت فلهای شهروندان، بهخصوص جوانان منتشر شده است. سازمانهای حقوقبشری بلوچستان از بازداشت دستکم ۳۰۰ جوان در عرض چند روز خبر دادند.
چند هفته بعد از آن نیز گزارشها حاکی از افزایش ایستهای بازرسی درون و بیرون شهری در زاهدان برای جلوگیری از ورود و خروج شهروندان در روزهای آخر هفته بود، بهنحوی که شهروندان این شهر را به «شعب ابیطالب»، محلی که پیامبر اسلام و پیروانش سه سال در آن در محاصره بودند، تشبیه کردند.
اینها همه بعد از انتصاب «محمد کرمی»، فرمانده نیروی زمینی قرارگاه قدس سپاه در استانهای جنوبشرقی به سمت استاندار سیستانوبلوچستان اتفاق افتاد؛ انتصابی که بهنظر میرسد برای دهانکجی حکومت به خواسته مردمی که خواهان شفافیت درباره تجاوز به یک دختر ۱۵ ساله بلوچ توسط فرمانده پلیس چابهار و پاسخگویی حکومت درباره کشتار شهروندان بیدفاع معترض به آن تجاوز در جمعه خونین زاهدان و خاش بوده است.
شیراحمد شیرانی، فعال حقوقبشر بلوچ با تاکید بر تاثیرگذار نبودن تمام این روشهای سرکوب، به ایرانوایر می گوید: «مردم ایمان به خواستههایشان داشتند و به خودشان متکی بودند. چشم امیدی به جای دیگر نداشتند. هرچند از اینکه پوشش رسانهای داده شوند، خوشحال میشدند، ولی تکیهگاهشان به خودشان بود و حول محور مسجد مکی اعتراضات ادامه داشت و دارد.»
سه درس مقاومت: سازماندهی، همبستگی و اتکا به خود
شهروندان بلوچ معترض در طی بیش از ۳۰ هفته گذشته، حول محور یک رهبر مذهبی، یعنی «مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی»، امامجمعه اهل سنت زاهدان و یک مکان مذهبی، «مسجد مکی»، اعتراضات را شکل دادهاند.
در تمام این هفتهها، علیرغم فشار زیاد، جوانان، زنان و سایر شهروندان معترض بلوچ بعد از خطبههای اعتراضی مولوی عبدالحمید، در خیابان تجمع کرده و با در دست داشتن شعارهایی که اغلب از بلوغ سیاسی مردم معترض بلوچ پرده بر میدارد، از همبستگی ملی و دادخواهی و طلب آزادی سخن گفتهاند.
یکی از شعارهای اصلی اعتراضات این سی هفته در زاهدان، تکیه بر «رفراندوم»، درباره ماهیت حکومت بهعنوان راهی برای برونرفت از شرایط کنونی بهصورت کاملا مسالمتآمیز بوده است. این شعار که در آبان نیز در خطبههای مولوی عبدالحمیدتبلور یافت، یکی از روندهای انتقال نرم قدرت و تصمیمگیریهای حیاتی در بسیاری از کشورهای دموکراتیک جهان است.
البته «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی که بهنظر میرسد نگرانیهایی را بین نیروهای نزدیک به حکومت هم ایجاد کرد، با اشاره به درخواست رفراندوم، گفت که «مردم که قوه تحلیل همه مسائل را ندارند.»
شیراحمد شیرانی، فعال حقوقبشر بلوچ درباره نقش شخص مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی و گرد آمدن مردم حول نهادی مانند مسجد مکی که در حمایت از مردم بلوچ، بهخصوص در ماههای گذشته که بیشتر از همیشه داغدار بودهاند نیز میگوید: «مسجد مکی تنها مامنی بود که مردمی که مجروح میشدند آنجا پناه میبردند. خانوادههای دادخواه آنجا میروند، خانوادههای زندانیان و اعدامیان آنجا میروند و کمکها برای مردم از آنجا به دستشان میرسد. حقیقتا این اعتمادی نیست که در هفت ماه شکل گرفته باشد. بلکه این اعتمادی است که در طی سالها شکل گرفته است. این شیوه میتواند برای بقیه ایران نیز یک الگو باشد.»
به گفته او، بقیه ایرانیان هم میتوانند «در وهله اول نگاهشان اول به خودشان باشد و در چند مورد مشترک با هم اتفاق نظر داشته و با هم همبستگی کنند، چون یک دست صدا ندارد.»
فعال مدنی که از زاهدان با ایرانوایر گفتوگو کرده نیز بر ضرورت همراهی همه ایرانیان با هم برای غلبه بر ظلم و ستم حکومت تاکید کرده و میگوید:
«خواسته مردم بلوچ فقط انتقام یا دادخواهی از عاملان کشتار جمعههای خونین نیست. برای همین هم هر جمعه در خیابان هستند. مردم ما هر جمعه فریاد میزنند “ایرانی با غیرت حمایت حمایت”، این یعنی از بقیه مردم ایران میخواهند که به آنها بپیوندند. ما همه میخواهیم کشوری آباد و آزاد داشته باشیم و برای نجات خودمان هم که شده، همین جمعهها را در همه جای ایران بیرون بیاییم. آن وقت ببینیم چه میشود. ببینیم آیا میتوانند ما را سرکوب کنند؟ الان دیگر سپاه شهامت سرکوب را در بلوچستان ندارد. خود خامنهای از مردم ما و مولوی عبدالحمید میترسد، از هیچکس دیگر نمیترسد، فقط از مولوی عبدالحمید که اینقدر محبوب است و او پشت مردم و مردم پشت او هستند، میترسد.»
ایرانوایر
رقیه رضایی