در دل جامعه اسراییل، گروهی با باورها و شیوه زندگی خاص وجود دارد که بارها و بارها سبب بروز چالشهایی در این کشور شده است. این روزها نام آنها به دلیل سرسختی در مخالفت با خدمت سربازی، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است.
این گروه از یهودیان حریدی یا حسیدی، یا همان یهودیان اولترا ارتدوکس بهدلیل اعتقادات عمیق مذهبی خود، احساس میکنند تحت فشارهای اجتماعی و سیاسی شدیدی در اسراییل قرار گرفتهاند.
این فشارها تا حدی است که برخی از آنان ترجیح میدهند به جای ماندن در اسراییل، به ایران مهاجرت کنند؛ جایی که باور دارند آزادی مذهبی بیشتری برای پیروی از اصول سنتیشان خواهند داشت.
یهودیان حریدی، جهان مدرن را سرشار از گناه و دور از معنویات میدانند. از نگاه آنان، مردان وظیفهای برای کار کردن یا خدمت سربازی ندارند و در عوض، از دولت برای تحصیل در تورات مبلغی دریافت میکنند که ماهانه بیش از ۳۰۰ دلار است.
این آموزشها در مدارسی به نام «یشوا» یا «کالو» برگزار میشود. حتی بسیاری از زنان در این جامعه معتقدند که مردان باید تمام روزهای خود را صرف تحصیل در متون مقدس کنند و خودشان نیز با تامین مادی خانواده، از این سبک زندگی حمایت میکنند.
در مقابل، یهودیان سکولار اسراییل نه تنها مالیات بیشتری از آنها میپردازند، بلکه مردانشان نیز موظف به گذراندن دو سال خدمت سربازی هستند.
با این حال، رشد سریع جمعیت حریدیها و شکافهای اقتصادی و اجتماعی میان این جامعه و دیگر شهروندان اسراییلی، نگرانیهای فزایندهای درباره گسست اجتماعی در اسراییل ایجاد کرده است.
این شکاف در دوران همهگیری کرونا بهوضوح آشکار شد؛ حریدیها از پوشیدن ماسک و تعطیلی مدارس خودداری کردند، که این امر به تنشها و درگیریهایی میان آنها و پلیس انجامید.
حریدیها کیستند و چه باورهایی دارند؟
یهودیت حریدی، چیزی فراتر از یک جنبش مذهبی است؛ آنها یک سبک زندگی سنتی را در جهان مدرن نمایندگی میکنند. آنها بر پیوندی شاد و عاطفی با خداوند تاکید میکنند.
در نظر آنها دعا، آغشته به شور و موسیقی باید باشد. به همین دلیل، رهبران حریدیها، یا ربایها، خاخام معمولی نیستند؛ آنها رهبران معنوی پرشوری هستند که پیروان خود را در امور معنوی و دنیوی راهنمایی میکنند. با شیوه نگرش آنها به جهان حتی سادهترین اعمال، مانند نوشیدن یک فنجان چای، به یک امر مقدس ارتقا مییابد.
حریدیها، با جمعیتی حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر، در یک اسراییل مدرن و عمدتا سکولار جای گرفتهاند و این باعث رابطهای پرتنش و متناقض با بقیه جامعه شده است.
برخی فرقههای حریدی، مانند «ساتمار»، بهشدت مخالف دولت یهودی هستند و باور دارند که ایجاد حکومت یهودی توسط انسانها برخلاف اراده الهی است. جالبتر آنکه فرقهای از حریدیها مانند «ناتوری کارتا» به اسناد و مدارک دولتی، از جمله پاسپورت و شناسنامه اسراییلی، اعتقادی ندارند و خود را بینیاز از این مدارک میبینند.
آنها رستگاری را تنها با آمدن مسیح ممکن میدانند. در مقابل، گروههای حریدی دیگری وجود دارند که عملگراتر هستند و با وجود مخالفت با ایده «صهیونیسم»، از فرصتهای سیاسی برای منافع خود و دریافت منابع استفاده میکنند.
ساختار سیاسی پیچیده و اغلب پر از بنبستهای ائتلافی در صحنه سیاسی اسراییل به آنها قدرتی بیشتر از جمعیت واقعیشان داده است.
احزابی مانند «شاس» و «اتحاد تورات یهودی» به مهرههای کلیدی در سیاست کشور تبدیل شدهاند و با استفاده از این نفوذ، بودجههای کلان برای مدارس دینی و معافیت از خدمت نظامی را تضمین میکنند.
قدرت آنها از یک چشمانداز ملی نمیآید، بلکه از تمرکز کامل بر منافع جامعه خودشان ناشی میشود. این وضعیت، دیگر احزاب ائتلافی را ناچار به پذیرش خواستههای مذهبی آنها میکند، از قوانین ازدواج گرفته تا حفظ تعطیلی «شبّت».
مسایل اجتماعی بهوضوح تضاد میان ارزشهای حریدی و جامعه سکولار اسراییل را نشان میدهند. حریدیها حتی حرکت اتوبوسهای عمومی در روز شنبه را کاملا غیرقابلپذیرش میدانند، زیرا این روز برای عبادت و امور مذهبی است، در حالی که برای سکولارها این موضوع، بخشی از زندگی مدرن و عادی محسوب میشود.
جداسازی جنسیتی از نظر حریدیها ضروری است، اما از دید بقیه جامعه، این رویکرد سرکوبگرانه و ضد برابری است.
حریدیها در محلههای بسته و سنتی زندگی میکنند و هرگونه تاثیر بیرونی را بهشدت محدود میکنند. در حالیکه سکولارها نگاهشان کاملا متفاوت است. این تضاد، چیزی فراتر از قوانین مذهبی است و بر سر مسیر آینده کشور و اینکه اسراییل باید بر اصول دینی بنا شود یا ارزشهای مدرن را بپذیرد، درگیری ایجاد میکند.
با وجود مخالفتهای جامعه حریدی با نمودهای مدرنیته، آنها در اسراییل چندین سال است که مجموعهای از رسانهها را در راستای نیازهای مذهبی و فرهنگی جامعه خود به وجود آوردهاند، از جمله نشریاتی مانند مجله «مشپاخا» (Mishpacha) و روزنامه «هامودیا» (Hamodia) که اخبار، مطالب مذهبی و سبک زندگی را از دیدگاه حریدی ارایه میکنند.
ایستگاههای رادیویی مانند «کل حی» (KolChai) و «کل برما» (KolBerama) برنامههایی شامل گفتگوها، بحثهای مذهبی، اخبار و موسیقی متناسب با جامعه حریدی پخش میکنند.
جدال حریدیها و دولت بر سر سربازی
در پنجم تیرماه ۱۴۰۳، دیوان عالی اسراییل رای بر آن داد که مردان جوان حریدی موظف به انجام خدمت نظام وظیفه هستند و نمیتوانند از مزایای گسترده دولتی برخوردار شوند. یکی از دلایل این تصمیم آن است که به واسطهاش ۶۶ هزار جوان حریدی به ارتش اسراییل اضافه خواهد شد و در نتیجه آن ارتش به ۱۰۵ گردان جدید دست خواهد یافت.
اما این تصمیم دیوان عالی پس از کشوقوسهای فراوان گرفته شد. «یوآو گالانت»، وزیر جنگ وقت اسراییل، اسفند ماه ۱۴۰۲ در یک کنفرانس مطبوعاتی تصویب قانونی را خواستار شده بود که بر اساس آن معافیتهای سربازیان یهودیان حریدی لغو میشد. او گفته بود به خاطر «تحقق اهداف جنگ و مقابله با تهدیدهای پیشرو» این تصمیم باید گرفته شود.
این موضوع با اعتراضات جدیای از سوی حریدیها همراه شد. «ایتسخاک یوسف» یکی از خاخامهای ارشد اولترا ارتدوکس اسراییل گفت: «تحت هیچ شرایطی و صرف نظر از وضعیت کنونی در ارتش خدمت نخواهند کرد.» وی حتی تاکید کرد آنها حاضر هستند که اسراییل را ترک کنند. همزمان با این رویکرد بسیاری از حریدیها در اعتراضات خود میگفتند که حاضرند بمیرند اما به سربازی نروند.
زمانیکه این بحثها میان حریدیها و دولت در جریان بود، زمین سیاست اسراییل نیز متزلزل شد. چرا که احزاب تندروی مذهبی نقش مهمی در تشکیل دولت فعلی دارند. آنها در برابر کسب امتیاز معافیت از خدمت وظیفه و دریافت صدها میلیون دلار کمک به موسسات خود، از دولتهای متوالی «بنیامین نتانیاهو» حمایت میکردند اما با گسترش زمزمههای سربازی، کابینه را تهدید کردند که در صورت تصویب قانون جذب سرباز از میان حریدیها دیگر از دولت حمایت نکرده و آن را سرنگون خواهندکرد.
در مهرماه ۱۴۰۳ زمانی که بار دیگر وزیر جنگ اسراییل از لزوم حضور این گروه دینی در خدمت سربازی سخن گفت و مجددا احزاب حریدی اعتراض کردند.
حزب حریدی «یهدوت هتوراه» تاکید کرد اگر قانون معافیت یهودیان مذهبی تندرو از خدمت وظیفه تصویب نشود، حزب وی از کابینه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسراییل جدا خواهد شد. این در حالی است که گالانت درخواست خود را «اساسی و غیرسیاسی» میدانست و مُصر بود که ارتش باید تقویت شود، اما در نهایت همین مساله یکی از دلایل برکناری گالانت شد.
تلاش برای مهاجرت به ایران
بعد از عملیات «وعده صادق ۱» جمهوری اسلامی علیه اسراییل که در ۲۵ فروردین ماه انجام شد، تصاویری از یهودیان حریدی منتشر شد که با موشکهای ایرانی شلیک شده به جنوب اسراییل عکس میانداختند. ارتش اسراییل اعلام کرده بود که در حمله ایران از ۱۷۰ پهپاد، ۱۲۰ موشک بالستیک و ۳۰ موشک کروز استفاده شده است.
اما در سالهای قبل بخشی از جمعیت حریدی صرفا به فکر عکس گرفتن با موشکهای ایرانی نبودهاند بلکه میخواستند به ایران بیایند. در سال ۱۳۹۳، گروه «لو طاهور» (Lev Tahor) که شاخهای از یهودیان حریدی است و به «طالبان یهودی» شهرت دارد، چنین تصمیمی داشتند. این گروه بهدلیل مواجهه با چالشهای جدی در اسراییل، از جمله بازداشتهای مکرر و اخراج از محل سکونتشان توسط دولت، بهدنبال راهی برای خروج بودند.
رسانههای نزدیک به جمهوری اسلامی گزارش دادند که اعضای فرقه طالبان یهودی معتقد بودند که آزادی مذهبی در ایران برای یهودیان امکان زندگی عادلانهتری را فراهم میکند و شرایط پناهندگی در ایران به مراتب آسانتر از کشورهایی مانند کانادا است که به گفته آنان «صهیونیستها» بر آنها نفوذ دارند. این دلایل سبب شد که حدود ۲۰۰ نفر از اعضای لو طاهور برای مهاجرت به ایران اقدام کنند.
سال قبل از آن نیز پلیس کانادا اعلام کرده بود که بخشی از اعضای این گروه را که در نظر داشتند از کوههای اطراف ایالت کبک به ایران پناهنده شوند دستگیر کرده است. آنها به پلیس گفته بودند برای «حفظ فرزندان خود از دست نهادهای اجتماعی این کشور»، قصد فرار به ایران را دارند.
اگرچه گزارشها میگویند این اولین بار بود که فرقه «لو طاهور» میخواستند به ایران پناهنده شوند اما قبلتر یهودیانی از فرقه «ناتوری کارتا» تلاش کردند تا ارتباط دوستانهای با «محمود احمدینژاد»، رییس جمهوری پیشین ایران، برقرار کنند و چندین بار هم به ایران دعوت شدند و علیه صهیونیسم سخنرانی کردند.
تلاش این یهودیان اولترا ارتدوکس برای سفر به ایران در سالهای بعد نیز ادامه داشت. در سال ۱۳۹۸ بخشی از آنها ضمن بیعت با «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، از ایران تقاضای پناهندگی کردند. گزارشها نشان میدهد که سال ۱۴۰۰ نیز اسراییل و آمریکا تلاش کردند تا مانع مهاجرت اعضای این فرقه به ایران شوند، چرا که بیم آن میرفت تهران از این افراد به عنوان ابزار چانهزنی استفاده کند.
روزنامه کیهان به نقل از خبرگزاری «یانت» گفته بود: «صدها نفر از اعضای این گروه که در حال حاضر در گواتمالا مستقر هستند، قصد مهاجرت به ایران را دارند و ظاهرا در تلاش هستند تا از طریق اقلیم کردستان وارد مرز ایران شوند.»