شرط «پیروزی» در جنگی که اتفاق نیفتاده چیست؟! مذاکرات مخفی؟!

By | ۱۳۹۸-۰۳-۱۷

– به نظر می‌رسد خامنه‌ای بیش از آنکه لنین باشد، تروتسکی است!
– تشدید تحریم‌ها علیه تهران که از لحاظ مالی و اقتصادی در بدترین شرایط قرار گرفته، تهدیدی جدی  به شمار می‌رود. تهران با همه این تهدیدها اما هنوز هم هر چه در دست دارد را صرف تولید موشک‎های بالستیک کرده و میان عوامل‌اش در منطقه توزیع می‌کند.
– تمام رؤسای جمهوری آمریکا از رونالد ریگان تا دونالد ترامپ همه تأکید کرده‌اند که آنچه واشنگتن از رژیم ایران می‌خواهد، «تغییر رفتار رژیم است و نه تغییر خود رژیم»! اما تغییر رفتار رژیم از نظر مقامات تهران تغییر ماهیت و تغییر خود رژیم است.
– حکومت انقلابی ایران می‌خواهد به عرب‌ها بگوید بیایید با ما علیه آمریکا باشید؟! واکنش کشورهای عربی به پیشنهاد مضحک محمدجواد ظریف درباره «توافقنامه عدم تجاوز»، نشست مکه و محکومیت مداخلات ایران در کشورهای عربی بود.

سیدعلی خامنه‌ای، دونالد ترامپ

رفیق خوری (ایندیپندنت عربی) – شیمون پرز، در خاطرات خود می‌نویسد: «روزی در مسیر تل‌آویو– اورشلیم با بن گوریون بودیم؛ بن گوریون پس از سکوتی تقریبا طولانی طی مسیر ناگهان سکوتش را شکست و گفت: «تروتسکی مرد دولتمدار نیست اما لنین یک دولتمدار به تمام معناست، چون تروتسکی به معادله نه جنگ و نه صلح معتقد است در صورتی که یک دولتمدار یا صلح یا جنگ با همه هزینه‌هایش را انتخاب می‌کند.»

آیا معادله‌ «نه جنگ و نه مذاکره» مورد نظر آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در مقابله با آمریکا در همین قالب جای می‌گیرد؟

خط قرمزهای طرفین

نسخه‌ نه جنگ و نه مذاکره که رهبر جمهوری اسلامی برای حل بحران میان تهران و آمریکا پیچیده به این مفهوم است که او درهای بحران را به روی مذاکره و جنگ باز گذاشته و همزمان خود و فرماندهان سپاه به تهدیدهای لفظی و سخنرانی‌های آتشین در سایه‌ی محاسباتی سرد ادامه می‌دهند. حداقل تهدیدهای مقامات ایران درچارچوب لفاظی‌های آتشین، باز کردن «جهنمی» در خاورمیانه به روی آمریکایی‌هاست، اگر به گفته‌ی آنها واشنگتن به ایران حمله نظامی کند. اما در حقیقت ساده‌ترین نکته در محاسبات سرد ایران که هم تهران به آن واقف است و هم واشنگتن، عدم عبور از خطوط  قرمز از سوی دو طرف ایرانی‌ وآمریکایی‌ است.

اما با وجود تعهد طرفین به عدم عبور از خطوط قرمز، مرزهای مبالغه و اغراق تبلیغاتی طرفین و تهدیدهای زبانی حد و حصری ندارد. هنری کیسینجر نظریه‌پرداز آمریکایی درباره جنگ طولانی میان عراق صدام حسین و جمهوری اسلامی خمینی گفته است: «من می‌خواستم که جنگ میان آن دو آنقدر طول بکشد تا هر دو آنها فرسوده و «شکست خورده» از جنگ بیرون بیایند!» حالا در رابطه با جنگ سرد کنونی میان ایران و آمریکا، هر دو طرف بدون اینکه جنگی در کار باشد، ادعای «پیروز» شدن بر دیگری را دارند!

تهران می‌گوید قدرت داخلی و منطقه‌ای که در اختیار دارد باعث ایجاد ترس میان محافل نظامی، امنیتی و سیاسی ایالات متحده آمریکا و دولت ترامپ و مانع اقدام نظامی گسترده واشنگتن علیه جمهوری اسلامی شده است!

از سوی دیگر واشنگتن معتقد است نیروهای دریایی، زمینی و هوایی این کشور که اخیرا به منطقه اعزام شدند منجر به «جلوگیری» از حملات مزدوران ایران به منافع و سربازان آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌ آن شده.

این نوعی بزرگ جلوه دادن اهداف از سوی طرفین، توجیهی برای جلوگیری از درگیری کوچک در مرحله کنونی و در نهایت اجتناب از جنگی بزرگ و مستقیم بین دو کشور در آینده نزدیک است. البته برنامه‌ای برای چنین جنگی نه از سوی ترامپ و نه از سوی ملایان تهران که تمام سرمایه‌‌ی خود را برای تاسیس شبه‌نظامیان در لبنان، سوریه، عراق و یمن و حمایت از دیگر شبکه‌های  تروریستی‌ در کشورهای خلیج و سایر نقاط جهان هزینه کرده‌اند، در کار نیست.

لاف و گزاف

هنوز روشن نیست، آیا رژیم ایران واقعا آمادگی رویارویی با ابرقدرتی چون آمریکا را دارد یا نه؟! ترویج برای نظریه وقوع جنگ میان ایران و آمریکا، مانند نظریه «مبارزه گاوهای نر» است! چنین نظریه‌ و سیاستی که تنها از خودبزرگ‌بینی اشخاص سرچشمه می‌گیرد، زمانی نیز از سوی جمال عبدالناصر در مصر اتخاذ شد. اما آنچه روشن است «بزرگ‌بینی» و تخیل درباره «تیزهوشی» خود، بدون پشتوانه اقتصادی یک «توهم» درعالم اعداد و ارقام و آمارهایی است که در جنگ اقتصادی می‌بایست در نظر گرفته ‌شود.

هدف اصلی دولت ترامپ از خروج از توافق هسته‌ای تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه تهران است؛ تحریم‌هایی که  باراک اوباما پس از توافق هسته‌ای ژوئیه ۲۰۱۵ آنها را رفع کرده بود. تشدید تحریم‌ها علیه تهران که از لحاظ مالی و اقتصادی در بدترین شرایط قرار گرفته، تهدیدی جدی  به شمار می‌رود. تهران با همه این تهدیدها اما هنوز هم هر چه در دست دارد را صرف تولید موشک‎های بالستیک کرده و میان عوامل‌اش در منطقه توزیع می‌کند.

تهران سخت تلاش می‌کند که نشان دهد در سیاست «مدیریت بحران» زبردست، زرنگ و خُبره است و در حقیقت این را تنها برگ برنده خود می‌داند. جای تعجب نیست که سردار حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در لاف‌زنی و مبالغه‌گویی مشهور است، می‌گوید که موضع ترامپ در برابر تهران باعث شد که ایران به« قدرت مطلق منطقه و قدرت نسبی جهان» مطرح شود! اگر چنین است چرا خامنه‌ای به فکر حرام اعلام کردن «دستیابی به سلاح هسته‌ای و شیمیایی » افتاد؟! مگر نه اینکه همین جمهوری اسلامی ده‌ها میلیارد دلار هزینه برنامه هسته‌ای کرد و فشارهای بین المللی و تحریم‌های مربوط به آن را با میلیاردها دلار زیان به ایران متحمل شد؟ آیا اینهمه هزینه‌های کلان فقط برای «تولید برق» یا برای کسب «دانش هسته‌ای» بوده است؟!

حکومت عادی بجای حکومت انقلابی

پرسش مهمی که اینجا مطرح می‌شود این است که دو طرف «پیروز» در جنگی که رخ نداده است روی چه چیزی شرط‌بندی می‌کنند؟ آیا ایالات متحده و ایران هنوز از توافقی که پیشتر صورت گرفت اما در عمل تحقق نیافت درس عبرت نگرفته‌اند؟ آیا دو طرف فکر می‌کنند در رویارویی احتمالی تنها آنها طرفین این رویارویی خواهند بود؟

ترامپ در ژاپن اعلام می‌کند که خواهان تغییر رژیم در ایران نیست و جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا از ابوظبی نیز همین جمله را تکرار کرده است. نیویورک تایمز به نقل از یک مقام آمریکایی نوشته: «ترامپ گفته است اگر موضوع ایران را به عهده جان بولتون رها می‌کردیم اکنون در میدان جنگ با ایران بودیم.»

تمام رؤسای جمهوری آمریکا از رونالد ریگان تا دونالد ترامپ همه تأکید کرده‌اند که آنچه واشنگتن از رژیم ایران می‌خواهد، «تغییر رفتار رژیم است و نه تغییر خود رژیم»!

اما درباره امکان تغییر رفتار رژیم ایران، طبق اظهارات وزیر دفاع آمریکا پاتریک شاناهان با وجود همه فشارها هنوز نشانه‌ای از آن مشاهده نمی‌شود. تغییر رفتار رژیم از نظر مقامات تهران تغییر ماهیت و تغییر خود رژیم است. به گفته خامنه‌ای، اساس و بنیان «انقلاب اسلامی» بر اساس ضدیت با آمریکا و و نفوذ و دخالت رژیم ایران در امور کشورهای منطقه نهادینه است. اگر خواسته حداقل آمریکا «کاهش توانایی‌های موشکی و مقابله با نفوذ رو به رشد شبه‌نظامیان طرفدار تهران در منطقه» باشد، در این صورت جمهوری اسلامی دولتی مانند پاکستان اما صرفا شیعه خواهد بود. حکومت ایران همواره انتخاب  از میان دو گزینه «حکومت یا انقلاب» را به شدت رد می‌کند. مقامات رژیم تهران بر وجود «حکومت و انقلاب» با هم اصرار می‌ورزند. حال آنکه اگر این دو از هم جدا نشوند کشور ایران قادر نخواهد بود در منطقه و جهان جایی برای خود باز کند.

پیشنهاد مضحک محمدجواد ظریف: «توافقنامه عدم تجاوز»!

خواسته‌ی جدایی حکومت ایران از انقلاب اسلامی، به یک استراتژی محکم و ثابت برای آمریکا به عنوان ابرقدرت مسئول در جهان تبدیل شده است. بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی رییس جمهوری این ابرقدرت است، آمریکا از هر گونه نیروی خصمانه‌ای که بخواهد بر اروپا، آسیا، خاورمیانه یا آمریکای لاتین مسلط شود جلوگیری خواهد کرد. مشکل حکومت انقلابی ایران سیاست مخرب در خاورمیانه بطور عموم و در جهان عرب بطور خاص است. آمریکا مشکلی مشابه مشکل حکومت ایران با روسیه یا چین ندارد. با افزایش فشارهای اخیر آمریکا، وزیر خارجه خندان جمهوری اسلامی، محمدجواد ظریف پیشنهاد عجیب و غریب امضای «توافقنامه عدم تجاوز» به خاک یکدیگر را با کشورهای عربی به ویژه کشورهای حوزه خلیج [فارس] مطرح کرد. قبل از پرداختن به موضوع چنین طرحی باید از رژیم ایران پرسید اکنون بطور مستقیم یا از طریق عوامل وابسته‌اش در یمن، عراق، سوریه و لبنان چه می‌کند؟! باید پرسید عملیات تروریستی در داخل کشورهای عربی خلیج [فارس] که آخرین آنها استفاده از مین‌های شناور دریایی و تخریب کشتی‌های نفتی در بندر الفجیره امارات و حمله مزدوران حوثی‌‌اش به تاسیسات نفتی سعودی بوده که با هواپیمای بدون سرنشینی که تهران به آنها داده بود انجام شد، چه معنایی دارد؟ حکومت انقلابی ایران می‌خواهد به عرب‌ها بگوید بیایید با ما علیه آمریکا باشید؟! واکنش کشورهای عربی به این پیشنهاد مضحک محمدجواد ظریف، نشست مکه و محکومیت مداخلات ایران در کشورهای عربی بود.

ترامپ هنوز بر احتمال تماس تلفنی حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی به شماره تلفن شخصی‌اش که به سفارت سوئیس داده، وتقاضای تهران برای مذاکره، شرط‌بندی می‌کند. اما خامنه‌ای، که مذاکره با ایالات متحده را در شرایط کنونی «زیان‌آور و بی‌نتیجه» می‌داند، معتقد است که واشنگتن می خواهد مذاکره کند، تا تولید «موشک‌های بالستیک» ایران را متوقف کند. حکومت ایران همزمان برای یافتن میانجیگران در ژاپن، عراق، عمان و سوئیس به شدت فعالیت می‌کند. البته همه این میانجیگران نیز تمایل زیادی به قبول چنین مسئولیتی برای رفع اختلاف میان واشنگتن و تهران از خود نشان داده‌اند. ولی به نظر می‌رسد آنچه در صحنه‌ واقعی میان ایران و آمریکا اتفاق می‌افتد، مصداق این عبارت داهیانه‌ی سنتی است: مذاکرات مانند قارچ فقط در تاریکی رشد می‌کند!

*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده:رفیق خوری
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن