مدافعان شرکت در انتخابات، از مردم می‌خواهند به چه چیز رای دهند؟

By | ۱۴۰۰-۰۱-۲۷

مدافعان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ با دشواری‌های بیشتری برای قانع کردن دیگران به حضور در پای صندوق‌های رای مواجه هستند

با فرا رسیدن موسم انتخابات در جمهوری اسلامی، بار دیگر شکاف مشارکت در انتخابات یا تحریم آن فعال شده و بحث در این باره به موضوع مورد بحث گروه‌ها و محافل سیاسی مختلفی تبدیل شده است که تقریبا اکنون دیگر در تمامی مسایلی که نظام جمهوری اسلامی نقطه محوری آن است، رو در روی یکدیگر صف کشیده‌اند.

این بحث به‌ویژه در این دوره، با بحث عمومی‌تر و فراگیرتری همراه شده است که در کارزار «نه به جمهوری اسلامی» تجلی یافته است.

حرف تحریمی‌ها چیست؟

مدافعان تحریم انتخابات، غالبا با استناد به تجربه تاریخی چهل ساله جمهوری اسلامی که از جمله شامل تجربه دو دهه‌ای «اصلاح‌طلبی در درون ساختار موجود قدرت» می‌شود، اصل انتخابات را، چه همچون تاکتیک و چه به مثابه استراتژی به عنوان مکانیسمی برای حل و فصل منازعات سیاسی به رسمیت می‌شناسند، اما می‌گویند به دلیل شدت مداخله حاکمیت در چگونگی برگزاری آن، صندوق رای کارکرد واقعی و مورد انتظار خود را در جمهوری اسلامی به‌کلی از دست داده است.

از نظر آنها، واقعیت جمهوری اسلامی، به عنوان نمود عینی ساختار قدرت در ایران، اکنون به مرحله‌ای رسیده است که در آن، اصولا نه دیگر بین دو جناح اصلی درون حاکمیت تفاوتی تعیین کننده و تمایزبخش باقی مانده است، و نه حتی در صورت وجود برخی تفاوت‌های جزیی، مناصب انتخابی از شوراهای شهر و روستا گرفته تا مجلس شورای اسلامی و ریاست‌جمهوری اصولا قادر به ایفای نقشی متفاوت و موثر در برون‌داد و خروجی نهایی نظام هستند.

از سوی دیگر، تقلیل نقش شهروندان به «کارگران فصلی انتخابات»، موجب شده که حق شهروندان برای مشارکت در تعیین سرنوشت جمعی خود صرفا به روز انتخابات و برگه رایی که به داخل صندوق می‌اندازند محدود بماند و مطالبه‌گری و ایفای نقش آنان در فاصله دو دوره انتخاباتی تقریبا به‌طور کامل نادیده انگاشته شود.

در چنین شرایطی، از نگاه مدافعان تحریم، عملا تفاوتی نمی‌کرد که به‌عنوان مثال، در دور قبلی انتخابات مردم حسن روحانی را برمی‌گزیدند یا اصلی‌ترین رقیبش ابراهیم رئیسی را. بنابراین، شرکت در چنین مراسمی، به اسم انتخابات، عملا نتیجه‌ای جز بی‌اعتبار کردن فرآیند انتخابات، به‌عنوان راه حل نهایی و غایی حل و فصل منازعات و اختلافات از طریق گردن نهادن به خواست و مطالبه اکثریت شهروندان جامعه ندارد.

مشارکت، به چه دلیل؟

در مقابل، مدافعان شرکت در انتخابات را به دو دسته کلی می‌توان تقسیم کرد: گروه اول کسانی هستند که در دفاع از نظم موجود تردیدی ندارند و به عنوان هواداران و پاسداران نظام جمهوری اسلامی، طبعا از مشارکت در هر انتخابات یا هر تصمیم و اقدام دیگر نظام، دفاع می‌کنند.

دسته دوم، شامل کسانی است که خواهان میزانی از تغییرات، عمده یا اندک، در نظم موجود هستند ولی راه حل را در اقدامات اصلاحی وتدریجی و از راه مشارکت در قدرت و اعمال اصلاحات و تغییرات از بالا می‌دانند.

در مواجهه مدافعان تحریم و حامیان حفظ و تداوم وضع موجود، حدود و ثغور بحث هم برای دو طرف مباحثه و هم برای ناظران تا حدود زیادی روشن است؛ اما در مواجهه مدافعان تحریم و گروه دومی که خواستار اعمال تغییرات در ساختار قدرت حتی در نظم موجود از طریق انتخابات، سهیم شدن در قدرت و برداشتن گام‌های تدریجی، فضاهای خاکستری بیشتری وجود دارد.

درست به همین دلیل است که در آستانه هر انتخابات و یا هنگام موضع‌گیری در قبال هر رویداد مهم، مثل اعتراضات دی ماه ۹۶ یا آبان ماه ۹۸ یا سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی، عملا میدان مباحثه در اختیار این دو جریان قرار می‌گیرد.

« بسیار خوب، رای می‌دهیم اما شما اول بگو به چه کسی؟»

اما مسئله انتخابات به ویژه در این دوره، با پیچیدگی‌های به‌مراتب بیشتری است و مدافعان مشارکت در انتخابات با دشواری‌های بیشتری برای قانع کردن دیگران به حضور در پای صندوق‌های رای مواجه هستند.

مشکل اصلی آن دسته از مدافعان مشارکت در انتخابات که در گروه دوم جای می‌گیرند، فارغ از هر بحث نظری و یا تاریخی، این است که دو ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری هیچ اصولا هیچ ایده و تصوری از نامزد مطلوب خود و برنامه‌های او برای اعمال اصلاحات و تغییراتی که از آن سخن می‌گویند ندارند و نمی‌دانند که دیگران را به رای دادن به چه کسی و چه برنامه‌ای دعوت می‌کنند.

البته چنین پدیده‌ای محدود به این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری نیست. در دوره‌های قبلی هم معمولا نامزدهای اصلی تا آخرین روز و آخرین ساعات مهلت ثبت‌نام مشخص نمی‌شدند. اما حتی این ثبت‌نام دیر هنگام هم کافی نیست که فهرست نهایی نامزدهایی که عملا می‌توان یکی از آنها را برگزید، مشخص شود چرا که شورای نگهبان وظیفه ترسیم و تعیین حدود میدان رقابت را برعهده دارد.

در نتیجه، عملا در هر انتخابات، نامزدها کمتر از یک ماه فرصت دارند تا خود و برنامه‌هایشان را در معرض نقد و بررسی قرار دهند و نیازی به گفتن نیست که چنین فرآیندی کاملا در تضاد با فرآیند متعارف انتخابات آزاد و رقابتی است که در جوامع دموکراتیک وجود دارد.

اما حتی اگر معایب تئوریک و نظری که اصل انتخابات دانستن آنچه را که در جمهوری اسلامی برگزار می‌شود زیر سوال می‌برد، این سوال همچنان به قوت خود باقی است که کسانی که دیگران را به شرکت در انتخابات و ادامه بازی انتخاب بین «بد و بدتر» تشویق می‌کنند، پاسخی به اولین پرسش بدیهی شهروندی که متقاعد شده رای بدهد ندارند و نمی‌توانند به او بگویند که رای خود را به سود کدام نامزد تایید شده شورای نگهبان و برنامه مورد نظر او در صندوق بیندازد و اندک امیدی هم داشته باشد که حتی در صورت پیروزی، نامزدی که با رای او دیگر رئیس‌جمهوری شده می‌تواند به حداقلی از شعارها و وعده‌های انتخاباتی و برنامه‌های خود عمل کند.

ایندیپندنت فارسی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *