تحصیل آقازاده‌ها در فرنگ؛ آنچه برای بچه‌های مردم نمی‌پسندند برای فرزندان خود می‌پسندند/ خانم خزعلی؛ خانوادۀ متنوع و تلاش برای یک‌دست کردن جامعه!/ مهدی خزعلی: فرزندان کبری خزعلی هم آمریکا هستند

By | ۱۴۰۱-۰۶-۲۰

بالاخره اینجا کشوری است که شما خانم خزعلی و امثال شما ساخته‌اند که حتی فرزندان خودتان هم برای رسیدن به موفقیت و یا همان توسعه و پشتیبانی مجموعه دانش بنیان مجبور هستند راهی غرب شوند.

عصرایران؛ مصطفی داننده – مسافرت فرزند معاون رئیسی به کانادا این روزها حسابی سروصدا کرده است. البته این مسافرت برای مردم اتفاق عجیبی نیست. چه بسیار مسئولانی در کشور که فرزندان‌شان در فرنگ درس می‌خوانند و در آرامش زندگی می‌کنند و بچه‌های مردم هزینه شعارهای آنها را می‌‎دهند!

این خبر وقتی حسابی سروصدا کرد که مادر یعنی انسیه خزعلی به صحنه آمد و از مسافرت پسرش دفاع کرد و توییت زد که:«سفر موقت کاری ایشان جهت توسعه و پشتیبانی مجموعه دانش‌بنیان است و در ماه‌های آینده به کشور باز می‌گردد.»

همانطور که در بالا گفته شد، رفتن آقازاده‌ها به خارج از کشور دیگر برای ما عادی شده است. درست مثل وعده‌هایی که می‌دهند و می‌دانم هیچ‌وقت رنگ واقعیت به خود نمی‌گیرد. مثل ماجرای حل مشکل بورس و به سامان شدن وضعیت اقتصاد کشور. کلا ما مردم اهل عادت هستیم اما آنچه کُفر ما را در می‌آورد، توجیه‌هایی است که پدران و مادران برای این مهاجرت می‌کنند.

یادتان هست که زاکانی شهردار تهران در مورد سفر دخترش به خارج از کشور چه گفته بود؟ اگر یادتان رفته، دوباره جمله شاذ آقای شهردار را با هم مرور می‌کنیم:« دخترم گفت می‌خواهم به کشور خدمت کنم و در رشته‌ای ادامه تحصیل دهم که داخل کشور نیست و رفت رشته علوم انسانی دیجیتال را در سوئیس خواند و برگشت.»

بالاخره اینجا کشوری است که شما خانم خزعلی و امثال شما ساخته‌اند که حتی فرزندان خودتان هم برای رسیدن به موفقیت و یا همان توسعه و پشتیبانی مجموعه دانش بنیان مجبور هستند راهی غرب شوند. همان جایی که هر روز فحش نثارشان می‌کنید و کارشان را تمام شده می‌دانید.

توجیه نکنید. این ماست‌مالی کردن مثل سربازان ارتش سرخ چین روی اعصاب مردم رژه می‌روند. ما که می‌دانیم شما برخلاف آن وصیت معروف حضرت علی به امام حسن(ع)، هرچه برای فرزندان مردم نمی‌پسندید برای فرزندان و نزدیکان خود می‌پسندید، حالا چه کاری است، خیلی واضح به مردم بگویید رفته است دیگر! انشالله که بر می‌گردد.

مثلا خنده دار نیست که قاسمی وزیر راه و شهرسازی (که البته خیلی دوست داشت وزیر نفت دولت رئیسی باشد) در پاسخ به سوالی راجع به بازداشت یکی از مشاورانش در وزارتخانه گفت: «یک نفر از مقامات اطرافیان ما بازداشت شده و ما اطلاع نداریم به چه دلیل بازداشت شده است.»

یاللعجب! مگر می‌شود وزیر نداند که یکی از نزدیکان او برای چه بازداشت شده است؟ ما که در وزارت‌خانه نیستیم می‌دانیم، آن وقت شما که در راس آن مجموعه هستید، نمی‌دانید؟ من اگر جای رئیس جمهور بودم، همین امروز عذرتان را می‌خواستم. وزیری که نمی‌داند در اطرافش چه می‌گذرد، بهتر است دیگر وزیر نباشد.

اما اگر در جواب این سوال، وزیر راه و شهرسازی می‌گفت که دلیل بازداشت را می‌دانم اما تا نهایی شدن تحقیقات و رای دادگاه حرفی نمی‌زنم؛ بالاخره فرد بازداشت شده هنوز متهم است و مجرم نیست تا وقتی که رای دادگاه بیاید، چه ایرادی داشت؟ چرا چرا ما مردم را صغیر و کم فهم فرض می‌کنید و بر این باور هستید که ما این حرف‌ها را باور می‌کنیم؟

مردم از شرایط ناراحت هستند اما آنچه آنها را اذیت می‌کند توهین به شعورشان است که فعلا زیاد شاهد آن هستیم.

بعد از تحریر:
این که مردم عادی کشور که جزو مسوولان نیستند و از بیت المال ارتزاق نمی کنند، خود یا فرزندان شان به خارج بروند و آنجا زندگی کنند یا درس یخوانند، جزو حقوق آنهاست و کسی نمی تواند متعرض شان شود؛ روی سخن با مسوولانی است که مردم را از مواهب دنیا منع می کنند.

خانم خزعلی؛ خانوادۀ متنوع و تلاش برای یک‌دست کردن جامعه!

با فرض این که از هیچ رانت و امکاناتی استفاده نکرده باشند و از کدِیمین و عرقِ جبین بستر مالی برای سفر و اقامت فراهم آمده باشد باز یعنی در چنین خانواده ای هم اعضا مثل هم نمی‌اندیشند چه رسد به جامعه

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- « نه تنها پسر خواهر من – خانم انسیه خزعلی معاون امور زنان ابراهیم رییسی – به کانادا سفر کرده بلکه پسر و دختر خواهر دیگر من – خانم کبری خزعلی– هم سال‌هاست در آمریکا زندگی می‌کنند.»

این خبر که از زبان دایی آنها – دکتر مهدی خزعلی – اصول‌گرای سابق و حالا منتقد منتشر شده در این دو سه روز از زوایای گوناگون مورد تحلیل قرار گرفته اما در این یادداشت بنا دارم به نکتۀ دیگری به این بهانه بپردازم.

در برخی موضع‌گیری‌ها ادعا شده پسر خانم خزعلی (معاون آقای رییسی) با یک شرکت مرتبط با فیلتر شکن در کانادا ارتباط و همکاری دارد که با توجه به اصرار همفکران خانم خزعلی و دولت متبوع به رغم انکار در علن، بر بستن فضای اینترنت و کنترل آن عجیب به نظر می‌رسد و نویسنده این سطور در این باره نظری ندارد.

   در رویکردی مقایسه‌ای با نوع رفتار اصول‌گرایان با خانم ابتکار قیاس می‌کنند که با رسانه‌های برانداز هم‌زبان می شدند و با ادبیات آنها می‌گفتند او که در اشغال سفارت آمریکا مشارکت داشته چرا و از این نظر جالب بود که از یک طرف اشغال سفارت را انقلاب دوم می‌دانند و در صدد مصادرۀ آن هستند اما در این فقره از ادبیات سلطنت‌طلبان استفاده می‌کردند. در موارد دیگر نیز یک خط تخریبی علیه اصلاح‌طلبان با ادبیات سلطنت‌طلبان است چون مهم این است که پایگاه اجتماعی را تخریب کنند. به این موضوع هم در جاهای دیگر پرداخته شده است.

مواجهۀ سوم مقایسه تحصیل دختر علی لاریجانی به سبب سفر همسرش بود که با توجه به نمرات ممتاز او و تبعیت از همسر نباید جای خدشه می‌داشت ولی همین را بهانه کردند تا مجال رقابت با ابراهیم رییسی را پیدا نکند و رییس 12 سال مجلس قانون‌گذاری را واجد صلاحیت تشخیص ندادند. البته دو نایب رییس مجلس قانون‌گذاری – علی مطهری و مسعود پزشکیان– را نیز صالح ندانستند در حالی که خود مجلس دربارۀ انتخابات قانون وضع می‌کند! شاید چون قانون‌گذار واقعی شوراهای عالی متعدد و خود شورای نگهبان‌اند و مجلس لابد جایی است که قرار بود رییس آن علیه دولت قبل موضع بگیرد.

به لحاظ تاریخی و جامعه‌شناختی این که نوه‌های یک روحانی فوق‌العاده سنتی (آیت‌الله شیخ ابوالقاسم خزعلی) و فرزندان خانم‌هایی با نام‌های کاملا مذهبی در آمریکا و کانادا کار یا اقامت کنند هم طبعا از تغییر طبقه اجتماعی به سبب حاکمیت روحانیت و بستگان آنها حکایت می‌کند که اگر شامل همۀ روحانیون باشد با برخی مدعاها سازگار نیست و اگر تنها قلیلی را دربرگیرد نشان می‌دهد در خود این صنف هم شاهد تبعیض و تفاوت بسیار در نوع زیست و برخورداری از امکانات هستیم.خانم خزعلی؛ خانوادۀ متنوع و تلاش برای یک‌دست کردن جامعه!

اینها همه به جای خود قابل تحلیل و حتی انکار و مناقشه‌اند اما نکتۀ مورد نظر این یادداشت این است که وقتی خانوادۀ یک روحانی کاملا محافظه‌کار سنتی که ارتباط خود با انجمن حجتیه را انکار نمی‌کرد و قبل از اختراع نظارت استصوابی برای رد صلاحیت مهندس بازرگان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1364 از طریق وزارت کشور ناطق نوری تلاش کرد نیز تا این اندازه دچار تنوع و تکثر باشد چگونه انتظار دارند یا می‌خواهند جامعه را یک‌دست کنند؟!

وقتی پدر یک فقیه سنتی بوده و برادر با وجود سابقۀ همکاری با اصول‌گرایان در حدی که ناشر محتوای برنامۀ تلویزیونی هویت بوده به منتقد تبدیل شده و بارها به زندان رفته و برادر کوچک‌تر با تغییر نام و انتخاب یک اسم هنری به فعالیت در عرصۀ موسیقی می پردازد و فرزند خود به کانادا رفته و خواهر زاده‌ها در آمریکا هستند با فرض این که از هیچ رانت و امکاناتی استفاده نکرده باشند و از کدِیمین و عرقِ جبین بستر مالی برای سفر و اقامت فراهم آمده باشد باز یعنی در این خانواده هم اعضا مثل هم نمی‌اندیشند. چگونه خانم خزعلی تنها با یک طیف از زنان ارتباط دارد و دختران و زنان دیگر را عملا به رسمیت نمی‌شناسد؟

معاونت زنان در دولت خاتمی برای هویت بخشی و دفاع از حقوق زنان تشکیل شد. قبل تر به عنوان مشاور بود و به معاونت ارتقا یافت. در دولت احمدی نژاد نام زنان را برداشتند و شد خانواده چرا که از نگاه اصول گرایان زن بما هو زن واجد ارزش فراوان نیست و زمانی واجد ارزش خاص می شود که به همسر و بعد مادر تبدیل شود و بر این پیمان هم بماند. از این رو مدام بر ازدواج و  فرزندآوری تأکید می‌شود. در دورۀ روحانی البته در عنوان معاونت وسط را گرفتند. هم زنان و هم خانواده و حالا در دولت رییسی همان عنوان باقی مانده است.

منتها گرایش اصلی خانم خزعلی تبدیل به همان معاونت خانواده است و از این رو فارغ از بحث خانواده شاهد دفاع جدی او نیستیم حال آن که به گواه خانوادۀ خود او جامعۀ ایران متنوع و متکثر است و همه را نمی توان در یک طیف تعریف کرد.

البته مدعی‌اند ما نگاه جناحی نداریم و از تعابیری چون “دولت مردمی” و “دولت انقلابی” استفاده می‌کنند اما مردم مورد نظرشان نیز تنها نیروهای ارزشی حامی و همفکرند و انقلابی هم گاه به جوانانی اطلاق می‌شود که بعضا نه انقلاب 57 را درک کرده‌اند و نه در جنگ 8 ساله مشارکت داشته‌اند منتها در حال حاضر همراهی می کنند.

هر چند می توان پرسید چرا همین دولت انقلابی و مردمی از بین میلیون‌ها کارگر مردمی و انقلابی یکی را برای وزارت پیدا نمی‌کند و همین خانم خزعلی چرا یک خانم را برای تصدی وزارتخانه‌ای که با جمعیت انبوهی از شریف‌ترین و زحمت‌کش‌ترین زنان جامعه سر و کار دارد یک زن را پیشنهاد نمی‌کند؟

به هر یک از این موضوعات می‌توان پرداخت و برای اعضای محترم خانواده خانم خزعلی هم در خارج از کشور آرزوی توفیق داریم و معتقد نیستم می‌توانند فرزندان خود را به زور در ایران نگاه دارند چون وقتی مدام طبقه خود را تغییر می دهند طبیعی است که طبقه بعدی در کانادا تصویر شود اما این انتظار حداقلی را داریم که دست‌کم تنوع جامعه و زنان ایرانی را به اندازۀ تنوع سیاسی و فرهنگی در خانوادۀ محدود خودشان به رسمیت بشناسند و برای یک‌دست کردن و شبیه هم کردن همۀ ایرانیان خاصه زنان و دختران رنج بیهوده اما توان فرسا و خلاقیت‌کُش بر خود و جامعه متنوع و متکثر و یک دست ایران تحمیل نکنند.

به زبان ساده‌تر و روشن‌تر : همان طور که شما معاون دولت اصول‌گرا هستید و در عین اشتغال خودتان، حامی حضور کمتر زنان و دختران در جامعه‌اید و در حالی که پدرتان یک فقیه سنتی و به شدت سنت‌گرا بوده ولی برادرتان بارها به زندان افتاده و برادر دیگر به جای تبلیغ دینی و فعالیت سیاسی برای اصول‌گرایان در کار موسیقی است و فرزندتان و خواهر زاده‌هاتان در کانادا و امریکا کار یا اقامت دارند یا اصلا نه دارند از نزدیک با تهاجم فرهنگی مبارزه می‌کنند جامعه هم مثل خانوادۀ شما متنوع است و نمی‌توانید توقع داشته باشید همه مثل شما پوشش حداکثری داشته باشند و جهان را از همین منظری ببینند که شما می‌بینید یا دولت متبوع شما را که حاصل غیر رقابتی‌ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی است حاوی و حامل دیدگاه خودشان بدانند.

صریح‌تر: راهکاری دارید که بچه‌های مستعد مردم اگر بخواهند بی‌پول و رانت به آمریکا و کانادا بروند بتوانند؟ اصلا چرا باید بروند؟ اگر تنوع را به رسمیت بشناسید و نخواهید همه مثل هم باشند شاید بخشی از تمنای رفتن هم فروکاهد و آن گاه دیگر بر شما هم خرده نگیرند و این قدر معذب نباشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *