در کتاب‌های دبستان، زنان خانه‌دار، بافنده‌، آشپز و گاهی معلم هستند

By | ۱۴۰۲-۰۱-۱۸

تصاویری که از زنان در کتاب‌های پایه ابتدایی منتشر شده‌اند، فقط آن‌ها را خانه‌دار، قالی‌باف، آشپز، تولیدکننده لبنیات و گاه معلم نشان می‌دهند.  برای نشان دادن تصاویر دانشمندان، ورزشکاران، مخترعان، آتش‌نشانان، کشاورزان، چوپانان و صنعت‌گران اما از تصاویر مردان استفاده شده است.

سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی مردان را سه و نیم برابر بیشتر از زنان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی در کتاب‌های درسی شش سال مقطع ابتدایی به تصویر کشیده است.

رد این شیوه آموزش را می‌توان در گزارش مرکز آمار ایران به طور ملموس دید که به ازای هر چهار مرد، تنها یک زن در اقتصاد مشارکت دارد.

عمق تاثیر تصویرپردازی‌ اقتصادی کتاب‌های درسی و تعریف مشاغل در این گزاره اقتصادی مجسم شده است که حدود یک چهارم جمعیت ایران را زنان خانه‌دار تشکیل می‌دهند.

داده‌های پژوهش «ضمیمه» که جنسیت‌زدگی در کتاب‌های درسی را بررسی کرده است، نشان می‌دهند چه‌گونه حکومت در شش سال مقطع ابتدایی، خانه‌داری را به عنوان کار اصلی زنان ترسیم کرده است.

پروژه ضمیمه با انتشار دستاوردهای پژوهشی خود پیرامون جنسیت‌زدگی در کتاب‌های درسی مدارس، علاوه‌ بر نشان دادن موارد متعدد سکسیسم در نظام آموزشی جمهوری اسلامی، به تولید محتوای آلترناتیو برای معلمانی می‌پردازد که به‌ دنبال روش‌هایی هستند تا شاگردان‌شان از حق دستیابی به منابع آموزش برابری جنسی و جنسیتی بهره‌مند شوند.

نگاهی به داده‌های این پژوهش در زمینه ترسیم فعالیت اقتصادی درآمدزا در بین زنان و مردان می‌تواند رابطه مستقیمی بین رتبه شکاف جنسیتی ایران و آموزش‌های کتاب‌های درسی مقطع ابتدایی به ما نشان دهد. براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد که همه ساله در «داووس» سوییس ارایه می‌شود، رتبه شکاف جنسیتی که از مجموع شاخص‌های آموزش، بهداشت، مشارکت سیاسی و مشارکت اقتصادی برآورد می‌شود، ایران چهارمین کشور جهان با بزرگ‌ترین شکاف جنسیتی در سال ۲۰۲۲ است و هم‌ردیف کشورهای مانند افغانستان، چاد و جمهوری کنگو قرار گرفته است.

تصاویری که رویای شیرین نمی‌سازند

پروژه ضمیمه به گفته «وفا مهرآیین»، کارشناس و پژوهش‌گر علوم شناختی در زمینه برابری جنسی و جنسیتی، دست‌کم در ۸۰ جنبه مختلف کتاب‌های درسی دوره ابتدایی را بررسی کرده است.

بررسی‌ محتوا به دو صورت ارزیابی تصاویر منتشر شده در کتاب‌های درسی و متن‌های آن انجام شده است. یکی از این جنبه‌ها، «حضور موثر مردان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی» و هم‌چنین «حضور موثر زنان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی» است.

بررسی نتایج داده‌های این پژوهش نشان می‌دهد: «حضور موثر مردان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی با ۷۱۶ تصویر در کتاب‌های درسی شش سال مقطع ابتدایی در ایران ترسیم شده و این در حالی است که حضور موثر زنان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی در همین دوره فقط ۲۰۲ تصویر است. ترسیم این تعداد تصویر نشان از آن دارد که مولفان و تصویرگران کتاب‌های درسی مردان را سه و نیم برابر بیشتر در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی به تصویر کشیده‌اند.

در وبگاه پروژه ضمیمه در توصیف داده‌های به دست آمده از بررسی تصاویر کتاب‌های درسی شش سال مقطع ابتدایی آمده است: «نقش زن ایرانی در کتاب‌های درسی محدود است به همسر شدن، مادر شدن، خواهر بودن، خانه‌داری و سایه کم‌رنگی از معلم شدن.»

همین نتایج سبب شده‌اند تا وفا مهرآیین در مصاحبه اینستاگرامی خود با «کنترل زد» در «ایران‌وایر» بگوید: «مشقت‌های اقتصادی کودک‌همسرها، آمار ترک تحصیل، اجبار برای انتخاب شغل نامتناسب و فقدان انگیزه درآمدهای اقتصادی مهم از جمله آثار تصویری هستند که در ذهن دانش‌آموزان این مقطع ساخته می‌شوند.»

او در همین مصاحبه به این نکته اشاره کرده است: « در فرهنگ امریکا، سیستم آموزشی تاکید می‌کند که به رویاهایت بیندیش اما الزاما در ایران به هیچ رویایی به جز آن‌چه به تو دستور داده می‌شود و قوانین می‌گویند، نباید بیندیشی. نوعی وظیفه‌گرایی اجتماعی در آموزش‌ها به فرد تحمیل می‌شود که او به جز نقش اجتماعی، هیچ نقش دیگری نباید داشته باشد.»

برای آن که توصیف مهرآیین را بیشتر درک کنیم و ببینیم او درباره چه فرایندی در کتاب‌های درسی سخن گفته است، باید نگاهی به یکی از مهم‌ترین مولفه‌های مشارکت اقتصادی افراد در جامعه، یعنی «شغل» بیندازیم.

زنان فقط خانه‌دار، قالی‌باف، بافنده‌ و گاهی هم معلم هستند

در پروژه ضمیمه، علاوه بر بررسی محتوا، تصاویر کتاب‌های درسی تک به تک ارزیابی شده‌اند. این بررسی متوجه کتاب‌های فارسی یا نگارش، ریاضی، علوم و قرآن در پایه‌های پایین‌تر و هم‌چنین تعلیمات اجتماعی و دینی است.

با هدف بررسی مشارکت اقتصادی افراد در جامعه، به داده‌های مربوط به حضور موثر مردان و زنان در تصاویر نگاهی بیندازیم. ۷۱۶ تصویر در کتاب‌های شش سال مقطع ابتدایی، حضور موثر مردان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی را به تصویر کشیده‌اند که ۱۰۰ تصویر مربوط به کتاب‌های سال اول، ۷۹ تصویر مربوط به کتاب‌های سال دوم، ۱۲۶ تصویر در کتاب‌های سال سوم، ۷۵ تصویر در کتاب‌های سال چهارم، ۲۰۶ تصویر در کتاب‌های سال پنجم و ۱۳۰ تصویر در کتاب‌های سال ششم هستند.

حضور موثر زنان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی نیز با ۲۰۲ تصویر در مجموع کتاب‌های درسی سال‌های اول تا ششم مقطع ابتدایی ترسیم شده است؛ ۳۶تصویر در کتاب‌های سال اول، ۲۷ تصویر در کتاب‌های سال دوم، ۴۲ تصویر در کتاب‌های سال سوم، ۴۴ تصویر در کتاب‌های سال چهارم، ۲۸ تصویر در کتاب‌های سال پنجم و ۲۵ تصویر نیز در کتاب‌های سال ششم.

مشاغلی که این تصاویر برای مردان تصویرسازی کرده‌اند، مشاغل خاصی هستند که عموما می‌توان توصیف وظیفه‌گرایی در آن‌ها را حتی برای مردان هم مجسم دید. «کشاورزی»، «نجاری» و «کارگری» بیش از سایر مشاغل برای مردان تکرار شده‌اند. اما دست‌کم در فهرست مشاغل برای مردان، از پلیس، معلم، بنا، نقاش، نانوا، چوپان، صیاد، سیاح، شکارچی، راننده و جوش‌کار تا مشاغلی چون دکتر، دانشمند، مخترع، کاشف، کاپیتان کشتی، آتش‌نشان هم اشاره شده‌اند. تنها موردی که رهبر بودن را در قامت یک مرد ترسیم کرده است، اشاره مستقیم به رهبر ایدئولوژیک ایران، یعنی «روح‌الله خمینی» دارد. مردان هم‌چنین به عنوان جنگ‌جو و ورزشکار نیز معرفی شده‌اند.

جای خالی ترسیم فعالیت تجاری و مفهوم کارآفرینی در میان مشاغل مردان هم دیده می‌شود. اما در مقابل، در همان ۲۰۲ تصویری که حضور موثر زنان در فعالیت‌های درآمدزای اقتصادی را ترسیم کرده‌اند، چه مشاغلی را می‌توان در ذهن دانش‌آموز حک کرد؟

در بررسی تصاویر کتاب فارسی شش سال مقطع ابتدایی، دست‌کم در کتاب سال دوم، چهارم و پنجم، اساسا به هیچ زنی در حال کار اشاره نشده است. در کتاب علوم سال اول و دوم ابتدایی نیز هیچ زنی در حال کار به تصویر کشیده نشده است.

در نهایت می‌توان این موارد را برای شغل زنان ترسیم شده یافت؛ خانه‌دار، خیاط، قالی‌باف، دوزنده، آشپز، فعال در تولید لبنیات و معلمی در کتاب‌های فارسی، علوم و ریاضی.

به عبارت دیگر، اگر قرار باشد رویایی از شغل و فعالیت درآمدزای آینده در ذهن دانش‌آموزان ترسیم شود، تعداد مشاغلی که زنان در آن‌ها به تصویر کشیده‌ شده‌اند، انگشت‌شمار است. سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی فعالیت‌های درآمدزای را در اکثر موارد به شکل مشاغل کارگری محدود کرده و فعالیت‌های درآمدزایی، از جمله کارآفرینی یا تجارت را اساسا به تصویر نکشیده است. کشاورزی تصویر شده در کتاب‌های درسی ابتدایی نیز سنتی و بر پایه کارگری – کشاورزی است و نه مفاهیم توسعه‌یافته از کشاورزی نظیر کشت و صنعت. نتیجه چنین شیوه‌ای در الگوسازی و رویاسازی برای آینده دانش‌آموزان را می‌توان در این گزارش مرکز آمار ایران مجسم یافت؛ «نرخ مشارکت اقتصادی زنان طی چهار سال، یعنی از سال ۱۳۹۷ تا پایان تابستان ۱۴۰۱، به میزان چهار درصد کاهش یافته و از۱۷.۶ درصد به ۱۳.۷درصد رسیده است؛ آن‌هم پس از شیوع پاندمی کرونا.»

با احتساب ۸۷.۹۲ میلیون نفر جمعیت ایران، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کل جمعیت بسیار کمتر از یک چهارم است و این نسبت یادآور داده‌هایی است که «شهلا کاظمی‌پور»، جمعیت‌شناس ایران به تازگی در گفت‌وگو با «ایسنا» مطرح کرده است: «از میان ۲۱ میلیون نفر زن خانه‌دار در ایران، ۱۸ درصد بی‌سواد و ۱۷ درصد نیز تحصیلات ابتدایی دارند. از میان آن‌ها، ۲۰ درصد هم دارای تحصیلات عالیه هستند؛ یعنی زنانی که با وجود ادامه تحصیلات، باز هم در بازار کار جایی پیدا نکرده‌اند.»

هم‌چنین بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، به ازای هر چهار مرد، تنها یک زن در اقتصاد مشارکت دارد. نرخ بی‌کاری زنان هم نزدیک به دو برابر این شاخص در گروه مردان است. بر این اساس، از هر چهار زن دانش‌آموخته دانشگاه در ایران، یک تن بی‌کار است.

«شهرزاد مجاب»، کنش‌گر، پژوهش‌گر و استاد «دانشگاه تورنتو» که جایزه «رویال سوسایتی» کانادا در مطالعات جنسیت به او اهدا شده، در گفت‌وگو با کنترل‌زد در «ایران‌وایر»، درباره چگونگی تاثیر آموزه‌های ایدئولوژیک و جنسیت‌زده بر فعالیت اقتصادی زنان گفته است: «مسیر تاریخی قانونی شدن حجاب اجباری هم‌راستا با انقلاب فرهنگی اسلامی در دانشگاه‌ها، استیلایخشونت‌زا و خشونت‌آمیز جنسیت‌زدگی است؛ پروسه‌ای که نشان می‌دهد تبعیض جنسیتی در جمهوری اسلامی، آپارتاید جنسی است. این آپارتاید خشونت‌آمیز جنسی، بی‌واسطه، در راستای منفعت نظام اقتصادی قرار می‌گیرد و تفکیک جنسیتی شغلی را نیز در پهنه‌ای گسترده از آموزش تا اشتغال موجب می‌شود.»

با توجه به آن‌چه مرور شد، می‌توان چنین برداشت کرد که سیستم آموزش جمهوری اسلامی، به ویژه در دوره ابتدایی تلاش کرده است توصیف محدودی از شغل به عنوان راه موثر کسب درآمد و فعالیت اجتماعی هدفمند برای زنان داشته باشد. می‌توان میان این تلاش و جمعیت ۲۱ میلیون نفری زنان‌خانه‌دار، به عنوان یک چهارم از جمعیت ایران که در فعالیت‌‌های اقتصادی نقشی ندارند، رابطه معناداری یافت.
سینا قنبرپور
ضمیمه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *