صدامونو‌_بشنوید! هشتگی برای بازتاب بیشتر صدای زندانیان و دادخواهان و یاد جانباختگان

By | ۱۴۰۲-۰۹-۱۳

– محسن جعفرپناه یک پسر دو ساله داشت و در ۲۶ آبان ۹۸ با گلوله‌ی نیروهای امنیتی کشته شد. او فقط ۲۹ سال داشت و مغازه‌دار بود. خواهرش در یک ویدئو که بهمن ۱۳۹۹ پخش شد گفته است: «صدامونو بشنوید! به دادمون برسید!»
– این روزها دوباره توجه کاربران در رسانه‌های اجتماعی به این هشتگ جلب شده و بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی بطور گسترده برای یادآوری وضعیت زندانیان گمنام و بی‌صدا و کم‌صدا و همچنین کشته‌شدگان کمتر شناخته شده این هشتگ را بازنشر می‌کنند.
– شمار زندانیان و جانباختگان و خانواده‌های دادخواه بسیار زیاد است و کیهان لندن در این گزارش به شمار بسیار کمی از آنها که کاربران ایرانی طی دو روز اخیر در شبکه‌های اجتماعی از آنها یاد کرده‌اند اشاره می‌کند.

فیروزه نوردستروم – هشتگ #صدامونو_بشنوید در بهمن ۱۳۹۹ بر اساس جمله‌ای در یک ویدئو که از سوی خواهر یکی از جانباختگان آبان ۹۸ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود، استفاده شد. خواهر محسن جعفرپناه این ویدئو را به اکانت۱۵۰۰تصویر فرستاده بود. محسن جعفرپناه یک پسر دو ساله داشت و در ۲۶ آبان ۹۸ با گلوله‌ی نیروهای امنیتی کشته شد. او فقط ۲۹ سال داشت و مغازه‌دار بود. خواهرش در این ویدئو گفته است: «صدامونو بشنوید! به دادمون برسید!»

این روزها دوباره توجه کاربران در رسانه‌های اجتماعی به این هشتگ جلب شده و بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی بطور گسترده برای یادآوری وضعیت زندانیان گمنام و بی‌صدا و کم‌صدا و همچنین کشته‌شدگان کمتر شناخته شده در جریان اعتراضات سال‌های اخیر به ویژه در خیزش ملی ۱۴۰۱ و نیز برای رساندن صدای خانواده‌های دادخواه و بازماندگان جانباختگان از جمله در اعتراضات سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ این هشتگ را بازنشر می‌کنند.

برخی اعضای خانواده‌های دادخواه و جانباختگان و زندانیان سیاسی که اکنون  این کمپین را به راه  انداخته‌اند معتقدند که با این کار می‌توان بیش از پیش حجم واقعی سرکوب، آزار و کشتار بی‌رحمانه مردم توسط جمهوری اسلامی را در جریان اعتراضات برای افکار عمومی به نمایش گذاشت. سرکوبی که ابعاد وحشیانه‌ی آن گاهی تصورناپذیر است.

شمار زندانیان و جانباختگان و خانواده‌های دادخواه بسیار زیاد است و در این گزارش از بین صدها شهروند جانباخته و بازداشت شده در جریان خیزش سراسری ۱۴۰۱ و همچنین اعتراضات سال‌های گذشته به شمار بسیار کمی از آنها اشاره می‌شود که کاربران ایرانی طی دو روز اخیر در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ #صدامونو_بشنوید از آنها یاد کرده‌اند. برای آگاهی بیشتر از آنانکه می‌بایست صدایشان را شنید به هشتگ #صدامونو_بشنوید در شبکه‌های اجتماعی مراجعه کنید.

سامان خضرنژاد کولبر ۲۷ ساله اهل بوکان و دارای لیسانس تربیت‌بدنی به «مفسد فی الارض» و «سب‌النبی» متهم شده و جان وی به شدت در خطر است. او از جمله زندانیانی‌ است که نامش کمتر رسانه‌ای شده است.

زهرا سعیدیان‌جو خواهر میلاد سعیدیان‌جو از جانباختگان جنبش ملّی ۱۴۰۱ در ایذه در زندان سپیدار زندانی است. در همین ارتباط فاطمه حیدری، خواهر جواد حیدری، از دیگر کشته‌شدگان اعتراضات سراسری، شامگاه شنبه ۱۱ آذر در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «میلاد سعیدیان‌جو در آبان ۱۴۰۱ توسط جمهوری اسلامی کشته شد. زهرا خواهر میلاد را سه بار بازداشت کردند و الان هم همچنان بلاتکلیف در زندان سپیدار در حبس است. خانواده‌ی میلاد را برای اینکه می‌خواستند براش تولد بگیرند با باتوم سر خاکش زدند موهای خواهراشو کشیدند و خواهر و برادرش رو بازداشت کردند. اونها بارها تهدید به مرگ شدند. زهرا که جزو کادر درمان [است] دو بار از کار اخراج شد و چون بهش کار نمی‌دادند مجبور شد برگرده ایذه پیش مادر بلال بفروشه! همه‌ی حساب‌های زهرا رو بستند، مدارک‌شو گرفتند… زهرا می‌گفت: همه‌چیمو‌ گرفتید دیگه چی از جونم می‌خواید!»

سعید افکاری برادر نوید افکاری  به علی‌اکبر زر ۲۹ ساله و پدر دو کودک اشاره کرده که پنج ماه پیش توسط مأموران امنیتی جمهوری‌ اسلامی بازداشت شده است. او پس از ماه‌ها شکنجه، به «سب‌النبی» و «محاربه» متهم شده و زندگی او در خطر است.

کاربر دیگری در مورد مسلم هوشنگی نوشته است؛ جوانی کارگر اهل سمیرم اصفهان که براثر شلیک مستقیم گلوله به سرش در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در سمیرم اصفهان، جان خود را از دست داد. برادران او ابراهیم و مرتضی بارها احضار و بازجویی شده‌اند. آنها پیش از سالگرد تهدید شدند که اگر به مزار عزیزشان بروند همه‌ آنها بازداشت خواهند شد.

فاطمه حیدری در یک پست دیگر به ابوالفضل آدینه‌زاده از نوجوانان کشته شده در اعتراضات سال ۱۴۰۱ پرداخته که خانواده وی دائماً تحت فشارهای امنیتی قرار دارند: «سنگ مزار وی دو مرتبه توسط نیروهای حکومتی شکسته شد و حتی به گل‌های کاشته شده اطراف آنهم رحم نکردند. اعضای خانواده وی را یک روز پیش از روز تولد وی مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت کردند و با وثیقه چند میلیاردی به‌ صورت موقت آزاد کردند. مراسم سالگرد نیز تحت شرایط شدید امنیتی و حضور گسترده نیروها برگزار شد. پیگیری قضایی قتل وی نیز به‌ جایی نرسید و پرونده وی مختومه شد و مسئولان قضایی اصرار به گرفتن دیه از سوی خانواده داشته‌اند. پدر و خواهر ابوالفضل با اتهامات متعددی مانند تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه نظام و… تحت فشار هستند.»

کاربر دیگری به امید قدیمی از دادخواهان کشته‌شدگان اعتراضات مردمی دیواندره در شهریور ۱۴۰۱ اشاره کرده است. برادر وی فواد قدیمی در جریان تجمعات اعتراضی شهر دیواندره به‌ شدت زخمی شد و بعد از سه روز، در ۳۰ شهریورماه در بیمارستان «کوثر» سنندج و در بخش مراقبت‌های ویژه جان باخت. به گفته این کاربر « برادر فواد قدیمی ۱۵ روز در انفرادی بود و ۲۹ آذر ۱۴۰۲ امید قرار دادگاه دارد به جرم دادخواهی برادرش و فعالیت در فضای مجازی؛ سالگرد هم اجازه ندادند به خانواده‌اش سر مزار بروند و امید در انفرادی بود

یک کاربر نیز از محسن قیصری نوشته است که در اعتراضات ۱۴۰۱ با شلیک گلوله به سر و سینه‌اش در ایلام کشته‌ شد: «پیکر او را پس از سه روز سرگردانی و حیرت به خانواده‌اش تحویل دادند و مراسم خاکسپاری‌اش تحت شرایط امنیتی شدید و با دستگیری ده‌ها نفر برگزار شد. در مراسم چهلم هم نیروهای امنیتی علاوه بر بستن راه‌های منتهی به مزار او چندین نفر را دستگیر کرده و به سوی مردم شلیک کردند. بعدتر نیز بر سر مزارش دوربین و پروژکتور نصب کردند تا مردم را از حضور بر مزار او منع کنند. سرکوب شدید خانواده قیصری و همچنین اقوام و آشنایان و حتی همشهریان وی برای عدم پیگیری دادخواهی وی همچنان ادامه دارد و آنها بارها احضار و بازداشت شده‌اند

دیگری از محمدرضا اسکندری یاد کرده است؛ جوان ۲۶ ساله اهل پاکدشت ورامین که در۳۰  شهریور ۱۴۰۱ بر اثر گلوله ماموران امنیتی کشته شد: «اگر دوستانش نبودند، نیروهای حکومتی پیکر او را هم دزدیده بودند. در مراسم سالگرد او نیز با تهدید خانواده مراسمش را لغو کردند و حتی حق چاپ اعلامیه و بنر را هم از آنها سلب کردند. جمع کوچک خانواده بر سر مزار او را هم با استقرار نیروی نظامی و تک‌تیرانداز! کنترل و سرکوب کردند. یکسال تلاش پدر و مادر محمدرضا برای یافتن قاتل او بی‌نتیجه مانده و بارها حکومت با پیشنهاد پول سعی در خاتمه این پرونده داشته که خانواده محمدرضا گفته‌اند: تنها مجازات قاتل فرزندشان را می‌خواهند

جواد موسوی از دیگر جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱ است که با شلیک مستقیم گلوله‌ ساچمه‌ای به چشمانش کشته شد. فاطمه حیدری، خواهر جواد حیدری در ایکس نوشته است: «خانواده‌ی جواد از روزهای ابتدایی به قتل رسیدن او، همواره تحت فشار و سرکوب قرار گرفته‌اند تا هیچ نامی از جواد باقی نماند، به اجبار حکومت، حتی از گرفتن مراسم ترحیم برای جوان دلبندشان نیز محروم شده‌اند و نه بر سر مزار او و نه حتی در خانه‌شان نتوانستند برای جواد مراسمی برگزار کنند و به اجبار سرکوب نیروهای امنیتی، مراسم ترحیم به مسجدی که محل پایگاه بسیج است منتقل شد تا همه‌ چیز تحت کنترل و سرکوب‌شان باشد، با این حال مراسم ترحیم جواد حتی در پایگاه اصلی سرکوب نیز مملو از شعارهای ضد حکومتی بود. خانواده‌ی جواد تا امروز همچنان تحت سرکوب شدید ارگان‌های امنیتی حکومت قرار دارند

سعید افکاری برادر نوید افکاری در پست دیگری به مهدی ببرنژاد جوان ۲۲ ساله اهل قوچان اشاره کرده است که در اعتراضات ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد: «تا امروز هرگونه مراسم و حضور اعضای خانواده بر مزار مهدی با برخورد امنیتی، انتظامی و قضایی همراه بوده است. برادر و خواهر مهدی بارها مورد بازجویی قرار گرفته و تهدید شده‌اند. در آخرین برخوردی که با خانواده مهدی صورت گرفت، آنها از برگزاری مراسم سالگرد منع و تهدید شده‌اند و در صورت حضور بر مزار او همگی بازداشت خواهند شد. فضای آرامگاه مهدی در روز سالگرد به‌ شدت امنیتی بوده است.»

همچنین فرهاد محمودی برادر فریدون محمودی از جانباختگان شهریور ۱۴۰۱ در سقز با انتشار پستی در ایکس در مورد محسن محمدی کوچکسرایی نوشته است که در اعتراضات ۱۴۰۱ کشته شد: «فشار امنیتی شدید به خانواده او باعث شد که مراسم سالگرد محسن لغو شده و خانواده او برای چهار روز از حضور بر مزار او منع شدند. تنها برادر او را به اخراج از محل کارش تهدید کرده‌اند، نیروهای امنیتی بارها خانواده محسن را احضار و بازجویی و تهدید کرده‌اند و یکبار هم به خانه پدری او با تفنگ ساچمه‌زن شلیک کرده و شیشه‌ها را شکستند.»

جواد اسعدزاده از دیگر جانباختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱  جوانی ۳۶ ساله بود که در ۲۸ آبان در جریان تظاهرات مردمی در مشهد بازداشت شد اما نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی یک روز پس از بازداشت، پیکر نیمه‌جان او را با حالی وخیم به بیمارستانی در مشهد منتقل کردند و پس از جان‌ باختن بر اثر شدت جراحات، پیکرش را با خود بردند. یک کاربر در ایکس نوشته است که «در روز تشییع نیز روی محل دفن‌اش سیمان ریختند تا خاکی نباشد که مادر او بر آن اشک بریزد. حالا هم بر سر مزارش دوربین کار گذاشته‌اند تا کسی جرات حضور بر سر مزار او را نداشته باشد. در روز تولد محمد جواد هم حکومت با استقرار نیروهای امنیتی زیاد نگذاشت کسی به مزار او برود

فاطمه حیدری در پست دیگری از ابراهیم کتابدار از کشته‌‌شدگان آبان ۹۸ نوشته است؛ مادر وی از مادران دادخواه است که با وجود بازداشت و حبس از دادخواهی فرزندش دست نکشیده. پیشتر سکینه احمدی در یکی از ویدیوهایی که از خود منتشر کرده گفته بود «من رای نمی‌دهم. از خون بچه‌ام نمی‌گذرم. لعنت بر جمهوری اسلامی.»

در همین ارتباط خواهر جواد حیدری نوشته است: «در آبان ۹۸ ابراهیم کتابدار را که در مقابل مغازه‌اش ایستاده بود، با شلّیک گلوله‌ای به قلبش گرفتند. شکایت خانواده کتابدار از قاتل او هم نه تنها پیگیری نشد که حکومت فشار بر این خانواده را با تهدید، ارعاب، هجوم و حمله به خانه و سرقت وسایل آنها بیشتر کرد، حتی در سومین سالگرد ابراهیم، به منزل مادر و خواهر او حمله و چند تن را هم با خشونت مورد ضرب و شتم قرار دادند و داماد خانواده را هم بازداشت کردند، حالا نیز با تهدید دختران، خواهر ابراهیم و حبس داماد خانواده و خواهرش و تهدید به حبس بچه‌ها که موقتا آزاد شده‌اند، بی‌شرمانه می‌خواهند فریاد دادخواهی مادر ابراهیم را خفه و سرکوب کنند.»

خانواده‌های جانباختگان در سال‌های گذشته لحظه‌ای از فشار مداوم حکومت در امان نیستند و شماری از آنان مدت‌هاست در زندان بسر می‌برند از جمله منوچهر بختیاری و ناهید شیرپیشه پدر و مادر پویا بختیاری که در ۲۵ آبان ۹۸ با شلیک مستقیم گلوله به سر و سینه‌اش کشته شد. منوچهر بختیاری در حالی در زندان است که در یک پرونده جدید که در زمان حبس برای او گشوده شده به شش ماه زندان محکوم شده است. ناهید شیرپیشه مادر پویا نیز به جرم دادخواهی و با اتهامات واهی از ۲۰ تیرماه ۱۴۰۱ در زندان بسر می‌برد.
کیهان لندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *