لیلی پوربابا؛ یک روایت تکان‌دهنده از ۱۰۰ روز در زندان تبریز

By | ۱۴۰۱-۱۲-۰۶

«لیلی پوربابا»، فعال زنان ترک ۳۱ ساله و اهل تبریز است. او در توییتر با نام کاربری «افسون» می‌نوشت و در اینستاگرام تصویر و مشخصات یک مامور سرکوب‌گر در محله «شهناز» تبریز را منتشر کرده بود. به‌همین خاطر، پلیس «فتای» تبریز او را احضار و سپس بازداشت کرد. در مدت بیش از ۳ ماهی که در زندان مرکزی تبریز بود، بارها از سوی برخی از ماموران این زندان، تهدید و مورد آزار قرار گرفت.

لیلی در دو دادگاه انقلاب و کیفری، مورد محاکمه به سبک جمهوری اسلامی قرار گرفت و به ۲۳ ماه حبس تعزیری، ۵ سال حبس تعلیقی و ۴۴ ضربه شلاق محکوم شد. شامگاه ۲۰ بهمن وقتی او هم مثل صدها بازداشتی اعتراضات با فرمان «عفو» رهبر جمهوری اسلامی در حال آزادی از زندان بود، ماموران او را ساعت‌ها معطل کردند و در بلاتکلیفی، تهدید و اضطراب برای اجرای حکم ۴۴ ضربه شلاق نگه داشتند.

این روایت بازداشت، اذیت و آزار در طول بازداشت و حتی در حین آزادی زن جوانی است که در صفحه اینستاگرام خود از برابری برای زنان می‌نوشت. «ایران‌وایر» برای نوشتن این روایت، با یک منبع آگاه نزدیک به خانواده لیلی پوربابا گفتگو کرده ولی به دلایل امنیتی نام او نزد ما محفوظ می‌ماند.

تسلیم از ترس گروگان‌گیری پدر

لیلی پوربابا، در کشاکش اعتراضات سراسری که در دنیا با نام «انقلاب فمینیستی» یا «انقلاب ژینا» شناخته می‌شود، در صفحه اینستاگرام خود از مشکلات زنان در ایران می‌نوشت. برای همین هم روز نهم آبان، پلیس اینترنت ایران موسوم به «فتا» با او تماس گرفت که خودش را معرفی کند ولی چون حاضر نشد به احضاریه شفاهی و تلفنی تن بدهد. فردایش، ماموران به خانه‌شان حمله کردند.

ماموران که بعد از تفتیش خانه، ضبط وسایل الکترونیکی او و پدر و مادرش، قصد گروگان گرفتن پدرش را داشتند، نهایتا با پادرمیانی یک همسایه «حزب‌اللهی» و قول مساعد خانواده برای این‌که لیلی فردا صبح خود را به پلیس فتا تسلیم می‌کند، از بردن پدرش صرف‌نظر کردند.

یازدهم آبان، لیلی پوربابا بعد از مراجعه به مرکز پلیس فتای تبریز، بازداشت و بعد از حدود ۸ ساعت بازجویی پیوسته، به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.

در همان هشت ساعت بازجویی اولیه در پلیس فتا، ماموران با فریفتن او به این‌که اگر علیه خود اعتراف کند، چون جرمش جزیی است او را به زندان نخواهند فرستاد، از او در مقابل دوربین خود اعتراف اجباری گرفتند. روی کاغذ نوشته بودند و او را مجبور کرده بودند که جلوی دوربین سناریوی آن‌ها را بگوید و اعتراف کند که شبکه تلویزیونی «ایران اینترنشنال» فریبش داده و «خیلی پشیمان است و از رهبر عذر می‌خواهد.»

 لیلی همه این‌ها را گفت ولی رهایش نکردند و برعکس مستقیما او را نزد قاضی کشیک بردند. قاضی کشیک هم به او گفته بود که «من برای امنیت تو، چون اگر بیرون بروی بلایی سرت می‌آورند، حکم بازداشت موقت برایت صادر می کنم.»

و این شروع حبس ۱۰۰ روزه  این زن جوان بود.

بدترین شکنجه، وعده‌های دروغین آزادی بود

ماموران از همان ساعت اول به لیلی پوربابا و احتمالا بسیاری دیگر از بازداشتی‌های اعتراضات برای این‌که «دردسر» ایجاد نکنند، وعده آزادی می‌دادند. لیلی را در بدو ورود به قرنطینه بند زنان زندان تبریز فرستادند و به او گفتند که فردا آزاد می‌شود.

این وعده‌های دروغین آزادی، در تمام مدت بازداشت ادامه داشت، فرد مطلعی که درباره لیلی پوربابا با ایران‌وایر گفتگو کرده، می‌گوید که ماموران زندان، از جمله رئیس بند زنان زندان تبریز، به نام «عروجی» به دروغ درخواست مرخصی لیلی و سایر زنان بازداشت شده را می‌گرفته و «گم‌وگور» می‌کرده‌اند.

اگرچه در میان ماموران زندان، برخی واقعا برای زنان جوان بازداشت شده که مجبور بودند روی پتو و کف زمین، روی موکت‌هایی که بوی «گند» می‌دادند بخوابند، دلسوزی می‌کردند، بسیاری فقط کارشان آزار بازداشتی‌ها بوده است.

منبع مطلع ایران‌وایر در همین‌باره می‌گوید: «بعضی از زندانبان‌ها واقعا نمی‌خواستند سر به تن زندانیان باشد. یکی از بازداشتی‌ها بوده که صرع داشته ولی ماموران زندان هیچ کاری نمی‌کردند. یک بار این فرد در هواخوری به زمین می‌افتد و سرش به آسفالت می‌خورد، ولی حتی به او دسترسی به داروهایش هم نمی‌دادند. این زنان گاهی دو ساعت برای چند دقیقه هواخوری التماس می‌کردند، ولی زندانبان‌ها اجازه نمی‌دادند به هواخوری بروند.»

هشتم بهمن‌ماه، «کانون حقوق‌بشر ایران»، گزارشی را منتشر کرد و در آن با افشای نام ۴۶۹ زندانبان زندان‌های البرز، از نقش زندانبان‌ها از شکنجه غیرعلنی و مداوم زندانیان بر سر نیازهای روزمره‌شان، پرده برداشت.

تاکنون زندانیانی بسیاری از اهمال پزشکی سیستماتیک ماموران زندان، کارشکنی در دسترسی به هواخوری، حمام، دستشویی، نظافت سالن‌ها و دستشویی‌های زندان‌ها، ممانعت از در اختیار گذاشتن نواربهداشتی، شامپو و صابون و حتی وعده‌های دروغین آزادی یا اخاذی و اجبار بابت دادن تماس تلفنی، به عنوان رویه‌های متداول و روزمره شکنجه خود توسط زندانبان‌ها صحبت کرده‌اند.

ازدحام جمعیت و کثیفی زندان، مصداق بارز شکنجه بود

منبع مطلع ایران‌وایر می‌گوید که تنها چیزی که در بند زنان زندان تبریز وجود نداشته، بهداشت بوده است: «قرنطینه اتاق کوچکی بود و یازده تخت داشت. تعداد بازداشتی‌ها که زیاد شده بود، در نمازخانه بند پتو انداخته بودند و لیلی و بقیه را منتقل کرده بودند آن‌جا. اما، با ادامه اعتراضات در تبریز، جمعیت مدام زیاد می‌شد به حدی که دیگر در نمازخانه هم جا نمی‌شدند. برای همین دیگر به دو بخش تقسیم‌شان کردند و برخی را به همان قرنطینه کوچک فرستادند و بعضی دیگر را در نمازخانه اسکان دادند.»

او ادامه می‌دهد: «وضعیت بهداشتی نمازخانه واقعا بد بوده. پتوهای نمازخانه و موکت آن به قدری کثیف بود و بو می‌دادند که بعضی حاضر بودند شب نخوابند اما سرشان را روی آن هم نگذارند.»

ایران‌وایر پیشتر نیز درباره وضعیت وخیم بهداشت در زندان اوین تهران در گفتگو با چند زندانی زن که آن زمان به تازگی از بازداشت آزاد شده بودند، نوشت: «زندان اوین به شدت دچار ازدحام جمعیت است. افراد جای مناسبی برای استراحت ندارند؛ غذای کافی به آن‌ها داده نمی‌شود و همیشه گرسنه هستند؛ میزان هواخوری آن‌ها به دو ده دقیقه و دفعات حمام‌شان به دو بار در هفته کاهش یافته است.» همچنین در یک فایل صوتی که به دست ایران‌وایر رسیده بود، گفته شده بود که «بیش از نیمی از زنانی که در بند ۲۰۹ محبوس هستند، دچار عفونت‌های قارچی واژینال و عفونت ادراری شده‌اند.»

وضعیت در بند زنان زندان تبریز حتی از اوین هم بدتر بوده است. ما در گزارشی پیشتر درباره وضعیت بهداشت زندان تبریز نوشتیم: «یک نمازخانه که همانند یک سالن است، با کف موکت شده که تخت ندارد. به هر زندانی در صورت وجود پتو یکی از پتوهایی که تمیز نیست و بوی بد تندی دارد می‌دهند. پتو به همه نمی‌رسد. حتی به زنان اجازه نمی‌دادند به‌صورت مشترک از یک پتو استفاده کنند، همه کف زمین می‌خوابیدند. موکت کف نمازخانه هم بسیار کثیف بود، معلوم نیست آخرین بار چه زمانی موکت‌ها و پتوها را شسته بودند. موکت پر از خورده‌های نان یا بیسکویتی بود که به بازداشتی‌های قبلی داده بودند.»

اما منبع مطلعی که با ایران‌وایر گفتگو کرده از روش‌های دیگر شکنجه روانی و فشار بر لیلی پوربابا و سایر زنان بازداشت‌شده نیز خبر داده است. او می‌گوید:

«تلفن که می‌دادند که یک نفر بالای سرشان می‌ایستاده که اگر حرفی بخواهند بزنند سریع تلفن را قطع کنند و تهدید می‌کرده که دیگر به تو تلفن نمی‌دهیم. لیلی حدود یک ماه اجازه ملاقات با خانواده نداشت و فقط تلفنی می‌توانست صحبت کند. در بازداشتگاه دخترها را کتک نمی‌زدند، اما صدای کتک و فریاد بازداشتی‌های پسر می‌آمد که نشان می‌داد آن‌ها را دارند شکنجه می‌کنند. لیلی آن قدر آزار دیده که حتی الان هم که به زندان فکر می کند، دچار وحشت می‌شود.»

یکی دیگر از روش‌های متداول شکنجه روانی و آزار زندانیان زن در ماه‌های گذشته کیفیت بد غذا، سرو کردن مقدار ناچیزی غذا به‌نحوی که بازداشتی همیشه گرسنه باشد و تلاش برای منزوی کردن بازداشتی‌ها از طریق بدبین کردن آنها به همدیگر بوده است.

فرد مطلعی که با ایران‌وایر گفتگو کرده، می‌گوید که هر سه نوع این شکنجه‌ها بر لیلی پوربابا و سایر زنانی که همزمان با او در قرنطینه زندان تبریز و نمازخانه آن در حبس بودند، پیاده شده است: «کیفیت غذا بسیار بد بوده و اصلا قابل خوردن نبوده است. مقدارش هم آن‌قدر کم بوده که اگر نمی‌دادند بهتر بود. خلاصه ماندن در آن فضا، هر روز مصیبتی بزرگ و خودش مصداق شکنجه بوده است.»

او ادامه می‌دهد: «فضایی را در قرنطینه ایجاد کرده بودند که همه نسبت به هم شک داشته‌اند. جوری که دل بازداشتی‌ها می‌خواسته آن‌ها را بفرستند انفرادی که کسی نباشد و از این فکر و خیال راحت شوند که چه کسی از هم‌اتاقی‌هایشان ممکن است آن‌ها را بفروشد. در واقع، از هر راهی سعی می‌کردند که همه همدیگر را لو بدهند و بین بازداشتی ها دعوا می‌انداختند. از دانشگاه چند دانشجو را گرفته بودند  و به آن‌ها گفته بودند که هر کدام آن یکی را لو داده است. این طور تفرقه افکنی می‌کردند و شرایط زندان را برای بازداشتی‌ها غیرقابل تحمل‌تر می‌کردند.»

فرمان «عفو»، آزادی با تعهد و تهدید به شلاق به وقت آزادی

در اواسط بهمن‌ماه، قوه قضائیه جمهوری اسلامی از «علی خامنه‌ای» خواست که بازداشتی‌های اعتراضات را «عفو» کند. خامنه‌ای این درخواست را پذیرفت و بنا شد که کسانی که به قول دستگاه قضائی ایران «جرم بزرگی» مرتکب نشده‌اند، با فرمان عفو رهبری به شرط این‌که توبه کنند و تعهد بدهند که دیگر در مخالفت با نظام کاری نخواهند کرد، آزاد شوند.

لیلی پوربابا هم شامل این عفو شد. او قرار بود روز بیستم بهمن بعد از امضای تعهدنامه آزاد شود، اما با وجود این‌که همه زندانیان قرنطینه را رها کرده بودند، ماموران او را نگه داشتند تا بیشتر شکنجه روانی کنند.

بنا بر اسنادی که به دست ایران‌وایر رسیده، لیلی پوربابا بابت اتهام «اخلال در نظم» از سوی دادگاه کیفری تبریز به ۴۴ ضربه شلاق شد با ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شده بود. همزمان دادگاه انقلاب تبریز نیز او را به تحمل ۱۵ ماه حبس بابت اتهام «توهین به رهبری» و بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۸ ماه حبس محکوم کرده بود.

او از اتهام «تشویق به جرم و جنایت علیه امنیت داخلی و خارجی» تبرئه شد. ماموران زندان در همان زمان آزادی‌اش، به دلیل آن ۴۴ ضربه شلاقی که از سوی دادگاه کیفری صادر شده بود، او را تا نیمه‌شب در زندان نگه داشتند و با رایزنی با قاضی ناظر زندان تصمیم گرفتند که شلاق را در همان بند زنان زندان توسط رئیس بند اجرا کنند.

 در حالی‌که مطابق فرمان «عفو» رهبر، بازداشتی‌های اعتراضات که با بخشیده شدن آنها موافقت شده بوده، از همه اتهامات تبرئه شدند. با این‌وجود، مسئولان زندان حتی دنبال شلاق هم گشته‌اند ولی بعدا متوجه شده‌اند که شلاقی در زندان نیست که با ان لیلی را شلاق بزنند.

در نهایت نیز بعد از چند ساعت نگه داشتن این زن جوان در اضطراب شلاق خوردن، اجرای احکام دادگاه کیفری تبریز در تماسی تلفنی به ماموران زندان می‌گوید که نیاز به اجرای حکم شلاق نیست و او می‌تواند آزاد شود.

حالا، لیلی پوربابا، این مهندس جوان کامپیوتر و فعال در زمینه طراح وب‌سایت، بعد از آزادی از زندان، شغل خود را از دست داده و با ترومای آزارهایی که در زندان به طور نامحسوس دیده، روزگار سپری می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *