وضعیت مدارس دولتی در ایران؛ از دریافت «شهریه» به عنوان «کمک به مدرسه» تا «بی‌سوادپروری»

By | ۱۴۰۲-۰۶-۲۳

– با وجود نامستحکم بودن ۱۰۴ هزار کلاس فرسوده، نیاز به بازسازی ۳۰ هزار کلاس و نیاز به نوسازی ۷۰ هزار کلاس و همراه با هزینه‌های سرسام‌آور و  نابسامانی‌هایی از قبیل انواع اعتیاد، فقر و سوء تغذیه دانش‌آموزان، جوان‌ترین گروه اجتماعی ایران به پیشباز سال تحصیلی جدید می‌رود.
– چون آموزش و پرورش هیچ سرانه‌ای به مدارس نمی‌پردازد، این مسئله باعث می‌شود مخارج مدرسه از اولیای دانش‌اموزان تامین شود و مدیر مجبور می‌شود پولی با عنوان «کمک به مدرسه» از آنها بگیرد آنهم در حالی که مدارس دولتی به صورت رسمی شهریه ندارند اما…

فیروزه نوردستروم- همراه با مشکلات کیفی آموزش در ایران و کمبودهایی کمّی از جمله نامستحکم بودن۱۰۴هزار کلاس درس فرسوده، نیاز به بازسازی ۳۰ هزار کلاس و نیاز به نوسازی ۷۰ هزار کلاس، هزینه‌های آموزشی و شهریه‌های سرسام‌آور و نیز نابسامانی‌هایی از قبیل انواع اعتیاد، فقر، سوء تغذیه و… جوان‌ترین قشر جامعه ایران به استقبال سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ می‌رود.

کیهان لندن در این گزارش میدانی با استفاده از تجارب برخی معلمان و خانواده‌ها به بررسی شماری از مشکلات دانش‌آموزان در حوزه یادگیری، سنجش، موضوع شهریه و طرح «امین» که مربوط به حضور طلاب در مدارس می‌شود پرداخته است.

هزینه‌های سرسام‌آور برای بی‌سوادپروری

مژگان معلم کلاس اول دبستان در منطقه بومهن تدریس می‌کند. او به قیمت‌های سرسام‌آور نوشت‌افزار، هزینه کتاب‌های درسی در کنار بیمه و هزینه ثبت نام مدارس اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما معلمان هم مثل بقیه پدر مادرها می‌بایست این هزینه‌های کمرشکن را بپردازیم.»

وی با بیان اینکه در مورد هزینه ثبت نام می‌توان گفت که مدارس بی‌تقصیرند اضافه می‌کند: «چون آموزش و پرورش هیچ سرانه‌ای به مدارس نمی‌پردازد، این مسئله باعث می‌شود مخارج مدرسه از اولیا تامین شود، مدیر مدرسه مجبور می‌شود پولی با عنوان «کمک به مدرسه» از پدر و مادرها بگیرد. مسئولان آموزش و پرورش در رسانه‌ها بارها اعلام کرده‌اند که موقع ثبت نام نباید هیچ هزینه‌ای از پدرومادرها گرفته شود ولی از این طرف به مدیر و معاون مدارس می‌گویند «شما باید خودتان هزینه‌های مدرسه را تامین کنید!» آموزش و پرورش عملا هیچ کاری برای مدارس انجام نمی‌دهد. بنابراین اولیا این مشکل را از طرف مدرسه می‌بینند، در صورتی که مدیر مدرسه این پول را برای جیب خودش نمی‌خواهد. مدرسه هزینه‌هایی دارد که باید تامین شود و  آموزش و پرورش به انجمن مدارس این مجوز را می‌دهد که مبلغی را به عنوان «کمک به مدرسه» از اولیا دریافت کنند، به همین دلیل اولیا واقعا تحت فشارند. »

افشین که امسال دخترش قرار است راهی کلاس ششم در یکی از مدارس دولتی منطقه ۱۲ تهران شود می‌گوید: «برادرزاده من در مدرسه غیرانتفاعی درس می‌خواند و از هزینه‌های آنجا خبر دارم، در مورد شهریه در مدارس غیرانتفاعی یک مصوبه دارند که هر مدرسه در اختیار پدر و مادرها قرار می‌دهد. شهریه امسال مثلا برای مقطع ابتدایی ۱۰ میلیون تومان است. در مدارس غیرانتفاعی یکسری برنامه فوق‌العاده برگزار می‌کنند که برای آنها هم مبلغی دریافت می‌کنند؛ مثلا برای کلاس‌های فوق برنامه‌ یا توزیع اجباری کتاب‌های کار، یکی دو میلیون بیشتر می‌گیرند و امثال برادر من که حاضر به پرداخت ۱۰ میلیون است دیگر برای پرداخت این مبلغ اضافه گلایه‌ای ندارد. اما در مدارس دولتی چیزی به اسم شهریه اصلا نباید باشد! البته به صورت رسمی نیست ولی در عمل و غیررسمی از ما شهریه به اسامی دیگر می‌گیرند! با عنوان «کمک به مدرسه»، رییس انجمن اولیا و مربیان مدرسه یک مصوبه‌ای می‌نویسد که طبق صلاحدید و برای هزینه‌های مدرسه باید مبلغی حدود ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان ماهانه یا ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار تومان سالانه از اولیا دریافت شود تا بتوانند مخارج مدرسه را تامین کنند و این مبلغ تحت عنوان «کمک به مدرسه» و نه «شهریه» دریافت می‌شود!»

محمدرضا یکی از معلمان ساکن شهریار به وضعیت اسفناک سطح آموزش در مدارس اشاره می‌کند و معتقد است: «این وزارتخانه بجای آموزش و پرورش به بی‌سوادپروری مشغول است. اگر دانش‌آموزی در یادگیری مشکل دارد می‌گویند «یاد نگرفت عیبی نداره اذیتش نکن!» ولی برای رفع آن باید راهکاری داشته باشیم! آموزش و پرورش آنقدر که در حال شعار دادن است، کار عملی انجام نمی‌دهد و معلمی که می‌خواهد کاری انجام دهد به نوعی اجازه کار کردن به او نمی‌دهند، انگیزه‌ی خدمت را از او می‌گیرند و از طرفی آنقدر طرح‌های عجیب و غریب ارائه می‌دهند که دست و پای او را می‌بندند. حالا این طرح‌ها چه منفعتی برای رشد بچه‌ها دارد؟ هیچ!  فقط می‌گویند فلان طرح در حال اجراست! بعد سال بعد اسم آن طرح را عوض می‌کنند می‌گویند بیایید این طرح جدید را اجرا کنید! و هر سال هم آمارهای دروغ و کاغذبازی‌ها بیشتر می‌شود.»

سنجش دانش‌آموزان

مژگان در ادامه به وضعیت سنجش دانش‌آموزان در مدارس می‌پردازد و می‌گوید: «دانش‌آموز سنجش می‌شود بعد تشخیص می‌دهند دانش‌آموز دیرآموز هم به کلاس‌های معمولی برود. البته در همه جای دنیا گفته شده دانش‌آموزان را در کلاس‌ها جدا نکنید ولی در کلاسی با کدام کیفیت؟! کلاسی با ظرفیت ۴۰ دانش‌آموز؟! پارسال در کلاس اول دبستان من ۴۲ دانش‌آموز داشتم که ۶ نفر از آنها بیش‌فعال و یا دیرآموز بودند. دو شیفت من هر دو کلاس اول بود و در هر کلاس، دو سه نفر بیش‌فعال و سه چهار نفر هم دیرآموز داشتم. حالا تصور کنید چطور می‌توانستم این بچه‌ها را به سطح بقیه بچه‌های کلاس برسانم؟»

به گفته محمدرضا آموزگار ساکن شهرستان شهریار، «آموزش و پرورش ارزشیابی را طوری تعریف کرده که مستلزم آن است که تک تک کارهای این بچه‌ها را ببینم. چطور بررسی تکالیف و ارزشیابی تک تک ۴۰ دانش‌آموز برای یک معلم امکانپذیر است؟! در این شرایط معلمان می‌بایست اولیا را به کار بکشند که در خانه با بچه بیشتر کار کنند، ولی پدر مادری که سواد ندارد چطور می‌تواند به فرزندش کمک کند؟! در منطقه محل تدریس من از این دست والدین کم نیستند، در نتیجه این دانش‌آموزان نمره خوبی نمی‌آورند و از آنطرف، آموزش و پرورش می‌گوید «زیاد به بچه‌ها سخت نگیرید، در این سطح ضعیف هست اشکالی ندارد او را به کلاس‌های بالاتر بفرستید یاد می‌گیرد!» به همین دلیل است که یک دانش‌آموز کلاس پنجم ما نمی‌تواند یک متن ساده را روان بخواند.»

مژگان نیز در ارتباط با همین موضوع می‌افزاید: «آموزش و پرورش باید در این زمینه‌ها حداقل یک مشاور داشته باشد مخصوصا برای مناطق محروم. ما وقتی تشخیص می‌دهیم که دانش‌آموزی بیش‌فعال یا دیرآموز است و یا عدم تمرکز دارد حل این مسائل در حوزه وظایف یک معلم نیست آنهم در یک کلاس پرجمعیت. البته اگر یک کلاس کم‌جمعیت می‌بود می‌توانستیم با کمک مشاور به این دانش‌آموزان کمک کنیم ولی با وجود تعداد بالای دانش‌آموزان در یک کلاس عملا نمی‌توانیم برای این دانش‌آموزان کاری انجام بدهیم. آنوقت باید از خانواده‌ها کمک بگیریم البته اگر سطح سواد مناسبی داشته باشند و همکاری هم بکنند. ما موظفیم این دانش‌آموزان را به مشاور ارجاع بدهیم ولی آموزش و پرورش تعداد محدودی مشاوران متخصص در این زمینه به کار گرفته. مثلا در منطقه‌ی ما، فقط یک مشاور داریم که در تابستان‌ها مشاوره نمی‌دهد! پدر مادرها هم معمولا مقاومت می‌کنند و می‌گویند ما خودمان در تابستان با دانش‌آموز کار می‌کنیم ولی وقتی به نتیجه نمی‌رسند و در شهریورماه مایل به مراجعه نزد مشاور دولتی هستند تا فرزندشان را برای مهرماه آماده کنند، می‌بینند مشاوری در کار نیست و باید تا مهرماه صبرکنند. با آغاز به کار مرکز مشاوره ما می‌بایست تک تک این دانش‌آموزان را به مرکز مشاوره معرفی کنیم، هر مدرسه این اجازه را ندارد که یکباره ۲۰ دانش‌آموز را معرفی کند اما هر مدرسه امکان معرفی تعداد محدودی در هر ماه را دارد چون در بومهن با این وسعت فقط یک مرکز مشاوره داریم آنهم با اینهمه دانش‌آموز دارای مشکل عدم تمرکز، بیش‌فعالی و دیرآموزی.»

مژگان که می‌گوید قرار است از اول مهرماه به خاطر صرفه‌جویی در هزینه‌ها هر روز صبح دخترش را به مدرسه برساند می‌گوید: «سرویس مدارس زیر نظر شهرداری اداره آموزش و پرورش هر منطقه اداره می‌شود، قبلا سرویس مدارس در اختیار مدیر هر مدرسه بود؛ مدیر مدرسه با راننده یکی دو اتومبیل ون، مینی‌بوس یا اتومبیل شخصی قرارداد می‌بست و بچه‌ها را بر اساس نشانی محل زندگی آنها تقسیم‌بندی می‌کرد ولی چند سال است که سرویس مدارس زیر نظر آموزش و پرورش قرار گرفته و راننده‌ها باید مجوز سرویس مدارس را از آموزش و پرورش بگیرند، البته شنیده بودم که شهرداری باید این افراد را تایید کند، تاییدیه را به آموزش و پرورش بفرستد، در آنجا هم این راننده‌ها باید تایید شوند و با دریافت تأییدیه این راننده‌ها می‌توانند با معرفی مدیر مدرسه مثلا جابجایی ۱۰ دانش‌آموز را بر عهده بگیرند.»

در پایان این گفتگو، مادر یک دانش‌آموز کلاس ششم که مربی ورزشی یکی از مدارس تهران است به طرح «امین» و حضور اجباری طلبه‌های بسیجی زن و مرد در مدارس اشاره می‌کند: «در مدارس دخترانه حتی کلاس هم در اختیار نیروهای طرح امین گذاشته‌اند، بدون هیچ تجربه‌ای از راه نرسیده به آنها کد پرسنلی داده‌اند، از یکی از آنها شنیده‌ام که آموزش و پرورش، قول پیمانی شدن را به آنها داده. آموزش و پرورش حتی مدارس را اجبار کرده که در هر مدرسه حتما دو نیروی طرح امین مشغول به کار شوند، یا کلاس خالی در اختیارشان قرار می‌دهند یا اگر کلاس خالی نباشد اینها به عنوان معلم پرورشی مشغول به کار می‌شوند. البته آنها مثل معلمان دینی و مدیران دهه شصت آنطور نسبت به رعایت مسائل مذهبی سختگیری نمی‌کنند ولی از در دوستی وارد شده و به بچه‌ها نزدیک می‌شوند، با آنها ارتباط دوستانه برقرار می‌کنند و بعضی از بچه‌ها به خاطر رودربایستی از آنها حرف‌شنوی دارند. در طول سال یکبار دانش‌آموزان را به مراسم نماز جمعه در هر شهر یا شهرستان می‌برند، یا برای راهپیمایی‌ها می‌گویند هر کسی رفت عکس بگیرد بفرستد ما عکس‌ها را در کانال منطقه می‌گذاریم! در سنین پایین اول تا ششم بیشتر با این روش بچه‌ها را تشویق به انجام امور مذهبی و شرکت در تبلیغات حکومتی می‌کنند.»
کیهان چاپ لندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *