«تهران میگوید چشم بر ائتلاف جدید اسرائیل و کشورهای عربی نخواهد بست، که این میتواند بهمعنای حملات جدید حوثیها به کشورهای خلیج فارس باشد»
ست فرانتزمن، تحلیلگر امور خاورمیانه در روزنامه اورشلیمپست، در گزارشی تحلیلی، با بررسی مقالهای که بهتازگی در رسانههای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره «نشست نقب» منتشر شده، مینویسد ایران تازه میفهمد که نمیتواند جلوی پیمانهای ابراهیم را بگیرد. او اشاره میکند که احتمالا در ماههای آینده نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، برای سنجش میزان قدرت ائتلاف جدید میان اسرائیل و کشورهای عربی، به حملاتی در خلیج فارس و اسرائیل دست خواهند زد.
فرانتزمن با اشاره به آنچه که «تعجب» جمهوری اسلامی ایران از نشست اخیر نقب به میزبانی اسرائیل و با حضور وزرای خارجه امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و مصر عنوان کرده، نوشته است: «درحالیکه تهران از ابتدا خشم خود را درقبال پیمانهای ابراهیم نشان داده و ضمن متهمکردن کشورهای عربی به خیانت به آرمان فلسطینیان، آنها را بهدلیل همکاری با اسرائیل تهدید کرده است، بهنظر میرسد اکنون جمهوری اسلامی درحال فهمیدن این موضوع است که دوره جدید دیپلماسی صلحآمیز در عمل بهوقوع پیوسته است و نمیتواند جلوی آن را بگیرد.»
در این گزارش به مقالهای درباره «نشست نقب» اشاره میشود که چهاردهم فروردینماه در روزنامه فرهیختگان منتشر و در رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بازنشر شده است.
نویسنده مقاله فرهیختگان مدعی شده است که کشورهای حاشیه خلیج فارس با مشاهده خروج آمریکا از منطقه، به اسرائیل نزدیکتر شدهاند: «خروج سال گذشته آمریکا از افغانستان، شیخهای خوشنشین حاشیه جنوبی خلیجفارس را از خواب غفلت بیدار کرد و این سوال را در ذهن آنها شکل داد که بعد از آمریکا چه باید کرد؟ چه کسی قرار است امنیت را برای کشورهایی که عمدتا فاقد عمق استراتژیک هستند و تنها با یک اراده در آستانه سقوط قرار میگیرند، نجات دهد؟» پاسخ ایران این است که کشورهای حاشیه خلیج فارس، حالا برای حمایت به اسرائیل روی آوردهاند.
این رسانه ایرانی اذعان کرده است که دیدار اخیر، نخستین باری است که وزرای خارجه این کشورهای عضو پیمانهای ابراهیم همه با هم به اسرائیل میروند که به گفته یائیر لاپید، وزیر خارجه اسرائیل، نشستی «تاریخی» است و میافزاید: «صهیونیستها مکان دیدار وزرای چهار کشور عربی با وزیر خارجه رژیم صهیونیستی را منطقه سدهبوکر در صحرای نقب، یعنی منطقهای که بنگوریون، بنیانگذار و نخستین نخستوزیر این رژیم، در آن برای اقامت خود و همسرش خانه ساخته بود، انتخاب کردند.»
به نوشته فرانتزمن، ایران تحولات را بهدقت زیر نظر دارد و آنها میدانند که این کشورها درباره ایران و توافق هستهای با آن نیز نگرانیهایی دارند، اما در مقاله مذکور آمده است: «مشخص است این نشست علیه ایران و با تحریک رژیم صهیونیستی برگزار شده است.»
تهران دیدار دیگری را نیز که در آن مصر میزبان اسرائیل و امارات متحده عربی بود، از نزدیک دنبال کرده و همینطور که در آن مقاله آمده است، میگوید: «مسائل مربوط به تشکیل دفاع منطقهای دربرابر تهدیدات ناشی از پهپادها، موشکها و سایر مخاطرات در دستورکار سران سه کشور در شرمالشیخ قرار گرفت.»
در مطلب اورشلیمپست تاکید شده است که مقامهای ایران قطعا از گزارشهای مرتبط با بهاشتراک گذاشتن فناوری دفاع هوایی میان این کشورها، ازجمله در زمینه پیشرفتهای اسرائیل در فناوری لیزری، مطلعاند. گزارشهای اخیر در رسانههای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، حاکیاز آن است که مراکش نیز خواستار در اختیار گرفتن سامانههای دفاع هوایی اسرائیلی شده است.
ایران همچنین به تلاشها در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده، برای تشکیل آنچه «ناتوی عربی… با حضور کشورهای بحرین، مصر، اردن، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی» میخواند، توجه دارد. با وجود این، چنین چیزی با عنوان ناتوی عربی بهوجود نیامده است و ایران همچنان از حوثیها در یمن برای هدف قراردادن عربستان سعودی و امارات متحده عربی استفاده میکند. در مقاله فرهیختگان آمده است: «درنهایت با بالاگرفتن تنشها در خلیجفارس و حمله به تاسیسات آرامکو، قطر، اردن و مصر با تشکیل چنین ائتلافی، مخالفت کردند تا آمریکا در شکلدهی به چنین اتحادی ناکام بماند.»
آن مقاله میافزاید که با «ریاستجمهوری دونالد ترامپ و فشار بیسابقه او بر کشورهای عربی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، امارات، بحرین، مراکش و سودان، حاضر به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی شدند.»
این مقاله از تردید ایران درمورد همکاری موفقیتآمیز این کشورها با اسرائیل، در این دوره جدید، حکایت دارد: «آیا رژیمصهیونیستی در حد و اندازهای خواهد بود که بتواند رهبری این ائتلاف را علیه ایران یا هر کشور دیگری برعهده بگیرد؟ به نظر نمیرسد سران کشورهای کوچک عربی به اندازه کافی به این پرسش فکر کرده باشند… آیا ائتلافسازی با صهیونیستها که بهمراتب در تمام مولفههای قدرت از آمریکا ناتوانتر هستند، میتواند امنیت را برای آنها به ارمغان بیاورد که حاضر شدهاند چنین هزینهای را در سیاست خارجی بر کشور خود آوار کنند؟»
به عقیده فرانتزمن، چنین دیدگاهی، «نشان میدهد که ایران مخاطرات امنیتی بیشتری را برای خلیج فارس پیشبینی میکند» و اکنون درحال سنجیدن میزان قدرت این اتحاد جدید است.
در ادامه آن مقاله آمده است: «آمریکا و رژیمصهیونیستی با ایجاد هراس در سران کشورهای ثروتمند عربی و بزرگ جلوهدادن خطر ایران، قصد دارند کشورهای عربی را در دامی بزرگ بیندازند که خودشان دو دهه است به هر شکلی از وارد شدن به آن پرهیز دارند.»
براساس تحلیل اورشلیمپست، تهران میگوید چشم بر این ائتلاف نخواهد بست، که این میتواند بهمعنای «حملات جدید حوثیها» به کشورهای خلیج فارس باشد.
در آن مقاله، علاوهبر این، به جنگ حماس علیه اسرائیل در ماه مه ۲۰۲۱ نیز اشاره شده است: «مقاومت اسلامی [حماس] بیشاز ۱۲ هزار موشک و راکت بهسمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرد.» همچنین اشاره میشود که هیچیک از کشورهایی که اکنون با اسرائیل همکاری میکنند، از نظر تاریخی، علیه دولت یهود نبودهاند: «عادیسازی روابط با این کشورها نخواهد توانست برای صهیونیستها آورده چندانی داشته باشد، بهویژه اینکه کشورهای همسایه تلآویو حاضر به عادیسازی روابط با صهیونیستها نیستند.» بهنوشته فرانتزمن، منظور از کشورهای همسایه، در اینجا لبنان و اسرائیل است که جمهوری اسلامی ایران در آنها نفوذ دارد.
نویسنده این مقاله که در رسانههای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی منتشرشده است، حملات تروریستی اخیر در بئرشبع و خضیره اسرائیل را ستوده و مدعی شده که در یکی از این حملات «پنج صهیونیست» کشته شدند و از روزنامه الاخبار لبنان نقل کرده است که «این عملیاتها دستگاههای امنیتی اسرائیل را در وضعیت شوک و سرگشتگی قرار داده است.»
مقاله نتیجه گرفته است: «اگر در این محاسبات، حزبالله لبنان و موشکهای پیشرفته و همچنین پهپادهایی لحاظ شود که این گروه مقاومت در اختیار دارد، وزن دقیق ناتوی عربی-صهیونیستی که احتمالا قرار است شکل بگیرد، مشخص خواهد شد.»
فرانتزمن در تحلیل خود، این نتیجهگیری را به اشاره ضمنی تهران به تصمیمش برای «بهکارگیری نیروهای نیابتی بهمنظور حمله به اسرائیل در ماههای آینده» تعبیر میکند.