محمدجواد عبدالهی عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، اوایل سال پیش در مصاحبهای توضیح داد که چرا و چگونه سد گتوند به بزرگترین نماد منفی سدسازی ایران تبدیل شد؟ با توجه به موضوع سیلاب های اخیر و لطمات فاجعهباری که سدسازیهای بی رویه به محیط زیست و زندگی مردم استان خوزستان زده این گفتگو را بازخوانی میکنیم. با این توضیح که با رهاسازی اخیر آبهای پشت سدهای خوزستان (از جمله سد گتوند) بخش بسیار وسیعی از آب شور با گل و لای، جلگه خوزستان را با فاجعهای بس بزرگتر خصوصا در حوزه کشاورزی مواجه خواهد کرد، زیر به گفته کارشناسان در آینده نزدیک سبلاب فروکش خواهد کرد اما آنچه خواهد ماند زمینهایی خواهد بود که با املاح نمکی، تا سالها حتی برای کشت گندم نیز مفید نخواهند بود، با این توضیح که استان خوزستان یزرگترین تولید کننده گندم ایران محسوب میشود:
بهار نیوز:
20 سال قبل از آنکه جانمایی سد گتوند در سال 68 صورت بگیرد، آمریکایی ها پیشنهاد داده بودند 20 کیلومتر بالاتر از مخزن فعلی، سد گتوند احداث شود. اما در آن سال ها متخصصان داخلی بر این باور بودند که آمریکایی ها چون می خواستند مخزن سد کوچک باشد، این اختلاف مکانی را مطرح کردند.لذا تصمیم بر این شد که دریاچه سد درست بر روی گنبدهای نمکی گچساران جانمایی شود و نهایتاً در اوایل دهه 80 کار به صورت عملیاتی آغاز شد.
سال 1380 در نامهای به اداره صنایع و معادن تاکید کردم این سد در حال عملیاتی شدن است و جلوی این سد گرفته شود چراکه مطالعات صورتگرفته روی این سد کافی نیست و کسانی که دارند این سد را اجرایی میکنند فقط بر روی محدوده ساخت سد مطالعه ناقصی کردهاند و حتی یک متر بالاتر از سد را مطالعه نکردهاند که ببینیم این سد در چه محدودهای واقع است.
جوابی به این درخواست داده نشد. سال 1381 به همراه مهندس شمسایی مدیرکل وقت آب و فاضلاب خوزستان موضوع را مطرح کردم که این سد مشکلاتی دارد و مشکلات به اندازهای است که میتواند کل استان خوزستان را از نظر شوری به مخاطره بیندازد.
شمسایی بعدها رئیس سد گتوند شد. او گفت مگر چنین امری ممکن است؟ به او توضیح دادم که اساساً سازندگان سد مطالعات زمینشناسی منطقه را مدنظر قرار ندادهاند. هیچ گزارشی از مطالعات زمینشناسی نداشتند. آقای شمسایی بعد از آن مشاوره گروهی 20 نفره برای مطالعات روی سد تشکیل داد و چند هفتهای در منطقه روی پروژه کار کردند. اتفاقاً گروه مطالعاتی آقای شمسایی در اولین گزارش به او نوشتند «جلوی ضرر را هر جا بگیرید منفعت است».
اشاره آنها به توقف کامل فعالیت سد در منطقه گتوند بود. آن زمان کارشناسان که نسبت به ادامه ساخت سد هشدار داده بودند نهایتاً گفتند این سد اگر ساخته هم شود نهایتاً از تاج آن به عنوان پلی برای عبور احشام و دام مردم عشایر منطقه میتوان استفاده کرد. آقای مهندس شمسایی به عنوان رئیس اداره آب منطقه خوزستان آن زمان به تمامی مقامات مملکتی نامه نوشت و از آنها خواست جلوی ساخت سد گرفته شود.
نامه خطاب به رئیسجمهوری، وزیر نیرو، مجلس و… ارسال شده بود. به صورت غیررسمی شنیدیم که وزیر وقت نیرو گفته بود «من سه هزار مهندس در این سد مشغول کار دارم و بیایم این سد را تعطیل کنم که آب خوزستان شور نشود؟» البته مستنداتی درباره این اظهارنظر در اختیار نداریم و من به صورت شفاهی از یکی از مسوولان شنیدم.
اما به هر حال وزارت نیرو حاضر به توقف این فاجعه پیشبینیشده و هشدار دادهشده، نشد و سد گتوند ساخته شد. بعد از اینکه سد ساخته شد، از قضا مهندس شمسایی را که آن زمان شهردار اهواز بود به عنوان رئیس سد انتخاب کردند! بعد از آن یکسری مشاوره از کشورهای مختلف و دانشگاههای ایران گرفتند و تصمیم بر این شد که پتوی رسی برای ایجاد فاصله میان لایههای ضخیم نمک و بستر دریاچه به وجود بیاید. رئیس سد با من تماس گرفت و پیشنهاد را مطرح کرد.
آن زمان دو هزار و پانصد میلیارد تومان هزینه برای این سد صرف شده بود. من آن زمان به عنوان یکی از منتقدان دائمی ساخت این سد که صدایم به گوش کسی نمیرسید گفتم این پتوی رسی چند روز بیشتر دوام نمیآورد و هزینه بیشتری برای این سد نکنید، این روشها پاسخ نمیدهد. من با توجه به تجربه و علمی که داشتم گفتم که این کار با شکست مواجه خواهد شد. سه تن از دانشجویان من در این دوران روی پایاننامههای خود در مورد این پروژه تحقیق میکردند و بهجای من از این فرآیند بازدید داشتند. روز آبگیری فرا رسید و رئیسجمهوری وقت (محمود احمدینژاد) نیز برای آبگیری آمد.
آن روز با من تماس گرفتند و من به کارکنان آنجا گفتم هر چه ماشینآلات در پاییندست پتوی رسی دارید جمع کنید و به بالا بیاورید چون اعتمادی به پایداری این دیواره رسی نیست و قطعاً تا یکی دو روز آینده میشکند و خسارت بیشتری به شما وارد میکند. این توصیه من را پذیرفتند و روز چهارشنبه آبگیری صورت گرفت. روز شنبه مسوول همین بخش با من تماس گرفت و خبر شکسته شدن پتوی رسی را داد و گفت چطور میدانستید این عملیات شکست میخورد!
عملیات سدسازی از پیش شکست خورده بود
متاسفانه پیشبینی این وضعیت برای ما آسان بود اما متولیان و مجریان به دلایل متعدد حاضر نبودند به این مشاورههای کارشناسی گوش کنند و عملیات از پیش شکستخوردهای را جلو بردند. 10 روز بعد از اینکه عملیات آبگیری صورت گرفت، بخش زیرین سد که معمولاً سیستمهای زیرین و دستگاههای حساس و سنسورهایی کنترل سد را در آنجا کار میگذارند، از نمک پر شد.
این مساله دقیقاً 10 روز بعد از آبگیری رخ داد؛ اتفاقی که مثل روز برای ما روشن بود و هر چه هشدار میدادیم کسی گوش نمیکرد. بعد از آن مطالعات دانشجویان در زمینهای پاییندست نشان میداد که تمامی مناطق اطراف گتوند و عقیلی، زمینهای مرغوب کشاورزی این مناطق به دلیل گسترش نمک و تبخیر در حال شورهزار شدن هستند و مردم تمام دارایی خود را دارند از دست میدهند و هیچ استفادهای از سد و آب شور آن نمیتوان کرد.
چاههای این اطراف حفرشده همه شور شده است. قبل از آبگیری ما بارها هشدار دادیم توربینهایی که برای سد خریداری شده برای آب شیرین است و شما میلیاردها میلیارد هزینه کردهاید برای آبی که شور خواهد شد. حالا آن توربینها هم کاربردی برای آب شیرین ندارند. هم اکنون نیز هنوز مشکلات پابرجاست و توربینها از کار افتادهاند.
گمانههای اشتباه
چندی پیش مدیر روابط عمومی سد گتوند از من دعوت کرد از سد بازدید کنم. مهندس جوانی هم آنجا بود که بعد گفت مشاور طرح است. او در واکنش به حرفهای من گفت آنطور که شما تصور میکنید نمکی وجود ندارد و نهایتاً یک لایه چهارمتری نمک هست که آن را خارج میکنیم! با تعجب دیدم چند لایه نازک چهار تا پنج متری زدهاند. طبیعی بود که این روش آنها را بهجایی نمیرساند. از جوانک خواستم که محدوده 50 متری را برای گمانهزنی و حفاری انتخاب کند و تا عمق 50 متری نیز جلو بروند بعد متوجه خواهند شد با دریای عظیمی از نمک برنزه مواجه خواهند شد.
بعد از آن مهندسان آزمایشگاه مکانیک خاک برآورد کردند که تا 93 متر ضخامت نمک در تمامی منطقه گمانهزنی دارند. چنین حجم ضخیمی از نمک را پیش از آغاز سد متوجه نشدهاند. هر چه فریاد زده شده کسی گوش نداده است. بعد از آن دوستان ما در سد گتوند میگفتند ما میدانیم چه بلایی سر این منطقه آوردهایم اما تو را به خدا رسانهای نشود! ببینید چه تفکری بر سیستم مهندسی سدسازی ما حاکم بوده است.
اکنون راهکار انهدام سد نیست. اگر از من دعوت کنند راهکارهایی بر اساس مطالعات این شرایط ارائه خواهم داد. انهدام سد خسارات بسیاری دارد و نگهداشت سد میتواند برای کاربرد پرورش ماهی مفید باشد و نهایتاً ماهیان خاصی را میتوان برای صادرات در این سد پرورش داد. تا زمانی که آب شیرین نباشد مشکل شورهزار پابرجاست.
البته با ورود آب شیرین نیز میتوان از شور شدن بیش از پیش زمینهای کشاورزی جلوگیری کرد و آب سد را به مناطق دیگر نباید منتقل کرد. البته حل شدن نزدیک به دو میلیارد تن نمک (به صورت تقریبی) کار آسانی نیست که شاید عدهای منتظر هستند این نمک حل شود و در نهایت سد بتواند به فعالیت اصلی خود بازگردد. این امر شدنی نیست و تنها راه آن میتواند استفاده جانبی مثل ایجاد دریاچه عظیم پرورش ماهی ویژه باشد که بتوان خسارت وارده را با ارزآوری ماهیان اگر بشود تامین کرد.
جوابی به این درخواست داده نشد. سال 1381 به همراه مهندس شمسایی مدیرکل وقت آب و فاضلاب خوزستان موضوع را مطرح کردم که این سد مشکلاتی دارد و مشکلات به اندازهای است که میتواند کل استان خوزستان را از نظر شوری به مخاطره بیندازد.
شمسایی بعدها رئیس سد گتوند شد. او گفت مگر چنین امری ممکن است؟ به او توضیح دادم که اساساً سازندگان سد مطالعات زمینشناسی منطقه را مدنظر قرار ندادهاند. هیچ گزارشی از مطالعات زمینشناسی نداشتند. آقای شمسایی بعد از آن مشاوره گروهی 20 نفره برای مطالعات روی سد تشکیل داد و چند هفتهای در منطقه روی پروژه کار کردند. اتفاقاً گروه مطالعاتی آقای شمسایی در اولین گزارش به او نوشتند «جلوی ضرر را هر جا بگیرید منفعت است».
اشاره آنها به توقف کامل فعالیت سد در منطقه گتوند بود. آن زمان کارشناسان که نسبت به ادامه ساخت سد هشدار داده بودند نهایتاً گفتند این سد اگر ساخته هم شود نهایتاً از تاج آن به عنوان پلی برای عبور احشام و دام مردم عشایر منطقه میتوان استفاده کرد. آقای مهندس شمسایی به عنوان رئیس اداره آب منطقه خوزستان آن زمان به تمامی مقامات مملکتی نامه نوشت و از آنها خواست جلوی ساخت سد گرفته شود.
نامه خطاب به رئیسجمهوری، وزیر نیرو، مجلس و… ارسال شده بود. به صورت غیررسمی شنیدیم که وزیر وقت نیرو گفته بود «من سه هزار مهندس در این سد مشغول کار دارم و بیایم این سد را تعطیل کنم که آب خوزستان شور نشود؟» البته مستنداتی درباره این اظهارنظر در اختیار نداریم و من به صورت شفاهی از یکی از مسوولان شنیدم.
اما به هر حال وزارت نیرو حاضر به توقف این فاجعه پیشبینیشده و هشدار دادهشده، نشد و سد گتوند ساخته شد. بعد از اینکه سد ساخته شد، از قضا مهندس شمسایی را که آن زمان شهردار اهواز بود به عنوان رئیس سد انتخاب کردند! بعد از آن یکسری مشاوره از کشورهای مختلف و دانشگاههای ایران گرفتند و تصمیم بر این شد که پتوی رسی برای ایجاد فاصله میان لایههای ضخیم نمک و بستر دریاچه به وجود بیاید. رئیس سد با من تماس گرفت و پیشنهاد را مطرح کرد.
آن زمان دو هزار و پانصد میلیارد تومان هزینه برای این سد صرف شده بود. من آن زمان به عنوان یکی از منتقدان دائمی ساخت این سد که صدایم به گوش کسی نمیرسید گفتم این پتوی رسی چند روز بیشتر دوام نمیآورد و هزینه بیشتری برای این سد نکنید، این روشها پاسخ نمیدهد. من با توجه به تجربه و علمی که داشتم گفتم که این کار با شکست مواجه خواهد شد. سه تن از دانشجویان من در این دوران روی پایاننامههای خود در مورد این پروژه تحقیق میکردند و بهجای من از این فرآیند بازدید داشتند. روز آبگیری فرا رسید و رئیسجمهوری وقت (محمود احمدینژاد) نیز برای آبگیری آمد.
آن روز با من تماس گرفتند و من به کارکنان آنجا گفتم هر چه ماشینآلات در پاییندست پتوی رسی دارید جمع کنید و به بالا بیاورید چون اعتمادی به پایداری این دیواره رسی نیست و قطعاً تا یکی دو روز آینده میشکند و خسارت بیشتری به شما وارد میکند. این توصیه من را پذیرفتند و روز چهارشنبه آبگیری صورت گرفت. روز شنبه مسوول همین بخش با من تماس گرفت و خبر شکسته شدن پتوی رسی را داد و گفت چطور میدانستید این عملیات شکست میخورد!
عملیات سدسازی از پیش شکست خورده بود
متاسفانه پیشبینی این وضعیت برای ما آسان بود اما متولیان و مجریان به دلایل متعدد حاضر نبودند به این مشاورههای کارشناسی گوش کنند و عملیات از پیش شکستخوردهای را جلو بردند. 10 روز بعد از اینکه عملیات آبگیری صورت گرفت، بخش زیرین سد که معمولاً سیستمهای زیرین و دستگاههای حساس و سنسورهایی کنترل سد را در آنجا کار میگذارند، از نمک پر شد.
این مساله دقیقاً 10 روز بعد از آبگیری رخ داد؛ اتفاقی که مثل روز برای ما روشن بود و هر چه هشدار میدادیم کسی گوش نمیکرد. بعد از آن مطالعات دانشجویان در زمینهای پاییندست نشان میداد که تمامی مناطق اطراف گتوند و عقیلی، زمینهای مرغوب کشاورزی این مناطق به دلیل گسترش نمک و تبخیر در حال شورهزار شدن هستند و مردم تمام دارایی خود را دارند از دست میدهند و هیچ استفادهای از سد و آب شور آن نمیتوان کرد.
چاههای این اطراف حفرشده همه شور شده است. قبل از آبگیری ما بارها هشدار دادیم توربینهایی که برای سد خریداری شده برای آب شیرین است و شما میلیاردها میلیارد هزینه کردهاید برای آبی که شور خواهد شد. حالا آن توربینها هم کاربردی برای آب شیرین ندارند. هم اکنون نیز هنوز مشکلات پابرجاست و توربینها از کار افتادهاند.
گمانههای اشتباه
چندی پیش مدیر روابط عمومی سد گتوند از من دعوت کرد از سد بازدید کنم. مهندس جوانی هم آنجا بود که بعد گفت مشاور طرح است. او در واکنش به حرفهای من گفت آنطور که شما تصور میکنید نمکی وجود ندارد و نهایتاً یک لایه چهارمتری نمک هست که آن را خارج میکنیم! با تعجب دیدم چند لایه نازک چهار تا پنج متری زدهاند. طبیعی بود که این روش آنها را بهجایی نمیرساند. از جوانک خواستم که محدوده 50 متری را برای گمانهزنی و حفاری انتخاب کند و تا عمق 50 متری نیز جلو بروند بعد متوجه خواهند شد با دریای عظیمی از نمک برنزه مواجه خواهند شد.
بعد از آن مهندسان آزمایشگاه مکانیک خاک برآورد کردند که تا 93 متر ضخامت نمک در تمامی منطقه گمانهزنی دارند. چنین حجم ضخیمی از نمک را پیش از آغاز سد متوجه نشدهاند. هر چه فریاد زده شده کسی گوش نداده است. بعد از آن دوستان ما در سد گتوند میگفتند ما میدانیم چه بلایی سر این منطقه آوردهایم اما تو را به خدا رسانهای نشود! ببینید چه تفکری بر سیستم مهندسی سدسازی ما حاکم بوده است.
اکنون راهکار انهدام سد نیست. اگر از من دعوت کنند راهکارهایی بر اساس مطالعات این شرایط ارائه خواهم داد. انهدام سد خسارات بسیاری دارد و نگهداشت سد میتواند برای کاربرد پرورش ماهی مفید باشد و نهایتاً ماهیان خاصی را میتوان برای صادرات در این سد پرورش داد. تا زمانی که آب شیرین نباشد مشکل شورهزار پابرجاست.
البته با ورود آب شیرین نیز میتوان از شور شدن بیش از پیش زمینهای کشاورزی جلوگیری کرد و آب سد را به مناطق دیگر نباید منتقل کرد. البته حل شدن نزدیک به دو میلیارد تن نمک (به صورت تقریبی) کار آسانی نیست که شاید عدهای منتظر هستند این نمک حل شود و در نهایت سد بتواند به فعالیت اصلی خود بازگردد. این امر شدنی نیست و تنها راه آن میتواند استفاده جانبی مثل ایجاد دریاچه عظیم پرورش ماهی ویژه باشد که بتوان خسارت وارده را با ارزآوری ماهیان اگر بشود تامین کرد.