«میرات ماندگار شاپور بختیار»، مجموعهای از مقالاتی است که ابراهیم بیپروا به مناسبت چهلمین سالگرد تشکیل آخرین دولت نظام پادشاهی جمعآوری و منتشر ساخته است.
شاپور بختیار زمانی مسئولیت تشکیل دولت را پذیرفت که کشور در شرایط بسیار بحرانی بسر میبرد. دولتی که آخرین تلاش برای جلوگیری از وقوع انقلابی بود که امروز شاهد ابعاد فاجعهآمیز آن هستیم.
احمد رأفت, کیهان چاپ لندن:
اخیرا مجموعهای از مقالاتی که در سالهای گذشته در رابطه با شاپور بختیار نوشته شده است، به کوشش ابراهیم بیپروا با عنوان «میراث ماندگار شاپور بختیار» در ۲۷۷ صفحه منشر شده است.
نویسنده در پیشگفتار این کتاب که برخی مقالات انتقادی را نیز در بر میگیرد مینویسد که قصد او قهرمانپروری و بتسازی نیست. بیش از ۳۰ نوشته گردآوری شده ر این مجموعه در سالهای قبل جداگانه منتشر شدهاند، ولی انتشار آنها در یک مجموعه و به مناسبت چهلمین سالگرد تشکیل دولت ۳۷روزهی بختیار، با توجه به آنچه در چهار دهه گذشته شاهد آن بودیم، فرصت مناسبی برای نگاهی انتقادی به گذشته است.
چهاردهه پس از دولتی که تنها ۳۷ روز عمر کرد، چه باید از آن درس گرفت؟ میراث این تجربه برای امروز و فردا چیست؟ ابراهیم بیپروا که بلافاصله پس از خروج شاپور بختیار از کشور به همراه گروهی از دوستانش شاخه واشنگتن «نهضت مقاومت ملی» را بنیانگذاری کرد، میراث آخرین نخستوزیر دوران پهلوی را چنین ترسیم میکند: «اگر ما بخواهیم تنها میراث تجربه ۳۷روزه دولت شاپور بختیار را فهرست کنیم، و نخواهیم زندگی او قبل و بعد از این دوران را بررسی کنیم، بدون شک باید به اعتقاد راسخ او به جدایی دو نهاد دین و دولت از یکدیگر اشاره کرد.»
دخالت دین در سیاست مانع گذار به دمکراسی
ابراهیم بیپروا در ادامه میافزاید: «شاپور بختیار معتقد بود تلفیق دو نهاد دولت و مذهب مانعی در مقابل گذار به دمکراسی است، و ایران برای رشد راهی غیر از گذار به دمکراسی در مقابل ندارد. ما در این ۴۰ سال شاهد بودیم که این عدم تفکیک چه نتایج فاجعهباری می تواند داشته باشد. حضور و دخالت مذهب در امور کشوری، ایران را ویران کرده، اقتصادش را به ورشکستگی کشانده و ما را در جامعه بینالمللی منزوی ساخته است».
گردآورنده این مجموعه در ادامه به ویژگیهای دیگر شخصیت شاپور بختیار و نظرات او اشاره میکند: «یکی دیگر از ویژگیهای شاپور بختیار که باید از آن درس گرفت، پایبندی کامل او به قانون است.»
ابراهیم بیپروا در همین رابطه در گفتگو با کیهان لندن میافزاید: «برخلاف شاپور بختیار کسانی که امروز در ایران در رأس قدرت قرار دارند حتا قوانینی که خودشان تصویب کردهاند را نیز محترم نمیشمارند. بیقانونی در تمام سطوح بیداد میکند و یکی از دلایل اصلی هرج و مرجی است که بر کشور غالب شده است. از شهروندان ساده تا قانونگذاران همه قانونگریز هستند».
به گفتهی گردآمورنده این مجموعه «شاپور بختیار از معدود کسانی بود که انصاف سیاسی داشت.» وی یکی دیگر از خصوصیات شاپور بختیار را که باید بر آن تأکید کرد، مسئولیتپذیری میداند.
آخرین دولت
ابراهیم بیپروا میگوید: «مسئولیتپذیری یکی از باورهای شاپور بختیار بود، وگرنه او در آن دوران بحرانی مسئولیت تشکیل دولت را نمیپذیرفت و قدم به میدان نمیگذاشت. شاپور بختیار اگرچه منتقد سیاستهای محمدرضاشاه پهلوی بود و به همین خاطر ۶ سال را نیز در زندان گذراند و ۱۰ سال نیز ممنوع الخروج بود، اما زمانی که پادشاه از او خواست در آن شرایط بحرانی مسئولیت تشکیل دولتی را بپذیرد که شانس بسیار کمی برای موفقیت داشت، با این وجود شانه از زیر این مسئولیت خطیر خالی نکرد و برای نجات کشور از سراشیبی که در آن قرار داشت و با مشکلات بسیاری که در مقابل داشت، آخرین دولت قبل از انقلاب را تشکیل داد.»
شاپور بختیار ولی در آن روزهای بحرانی تنها گذاشته شد. حتا بسیاری از یارانش در جبهه ملی نیز او را تنها گذاشتند و نیروهای سکولار و غیرمذهبی نیز از او پشتیبانی نکردند. ابراهیم بیپروا میافزاید «این عدم پشتیبانی از شاپور بختیار و دولتاش دلایل بسیاری دارند و عوامل بسیاری در آن دخیل هستند که برخی اختلافات شخصی و حسادت نیز از جمله این دلایل هستند.» گردآورنده این مجموعه به اختلافات درونی جبهه ملی در سالهای قبل از انقلاب ۵۷ نیز اشاره میکند؛ به عنوان مثال نداشتن مواضع مشترک در جریان تشکیل دولتهای اسدالله اعلم و علی امینی. ابراهیم بیپروا یادآوری میکند که «شورای رهبری جبهه ملی شاپور بختیار را متهم به تکروی و عدم تبعیت از تصمیمات خود کرد و به همین دلیل نیز او را پس از قبول مسئولیت تشکیل دولت اخراج کرد.» البته کوروش زعیم از رهبران کنونی جبهه ملی میگوید جلسه شورای ملی جبهه ملی که حکم اخراج شاپور بختیار را داد، حد نصاب نداشت و بنابراین تصمیمی اتخاذ کرد که نمیتوانست رسمیت داشته باشد.
ابراهیم بیپروا در ادامه میافزاید: «آن روزها جهان دوقطبی بود و تفکرات و اندیشههای انقلابی در بین جوانان، دانشجویان و روشنفکران نظریهی غالب بود. بختیاری که میخواست از مسیر قانون بگذرد و شعار قانونمداری میداد، بین کسانی که زیر پرچم خمینی به دنبال انقلاب بودند، خریدار نداشت». گردآورنده «میراث ماندگار شاپور بختیار» در ادامه میافزاید «برخی دیگر شاپور بختیار را دستنشانده شاه میدانستند و باور نداشتند که پادشاه آمادگی پذیرفتن سیستمی دمکراتیک را دارد. بختیار بارها در آن روزها تکرار میکرد فرمان نخست وزیری را چون دیگر نخستوزیران پس از مشروطیت از دستان پادشاه دریافت کرده است و بنابراین نمیتواند علیه نظام پادشاهی عمل کند.»
در پایان گفتگو با کیهان لندن، ابراهیم بیپروا به نقشی که روشنفکران در دوران نخست وزیری شاپور بختیار و ماههای قبل از انقلاب ۵۷ داشتند اشاره میکند: «وظیفه روشنفکر مطرح کردن پرسش و جستجوی پاسخهای مناسب برای آن است، در حالی که در ماههای قبل از انقلاب، روشنفکران بدون هیچ پرسش به دنبالهروی از خمینی و افکار او پرداختند و میتوان گفت که به رسالت تاریخی خود عمل نکردند.» ابراهیم بیپروا معتقد است که «خوشبختانه افکار و میراث آخرین نخست وزیر نظام پادشاهی در سالهای اخیر روز به روز بین مردم هواداران بیشتری پیدا می کند و نسل های جوان به اشتباهات گذشته پی میبرند.»