یک سوال از اکبر گنجی: آیا خامنه ای پیش از عمل پروستات اش خانم بازی می کرده است؟!؛ ف. م. سخن

By | ۱۳۹۸-۰۵-۱۵

اکبر گنجی سرِ صحبتی چنان سخیف را گشوده که می ترسم ما هم به سخافت کلام دچار شویم.

در زمان شاه، ما که بچه بودیم و سیاسی کاری مان از نوع بازیگوشی نوجوانانه بود، برای مبارزه با به خیال خودمان استبداد، کارمان را با بررسی موضوعاتی فلسفی مثل ایده آلیسم و ماتریالیسم و ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی آغاز کردیم و به دنبال آن، کتاب های اوپارین و پاوولف و داروین را کلمه به کلمه خواندیم و برای فهمیدن ترجمه ماتریالیسم و امپریوکریتیسیسم جناب لنین، عرق ها ریختیم که البته چیز ی هم نمی فهمیدیم، و قرآن مان کاپیتال مارکس بود و کتاب های حدیث مان مجموعه آثار لنین.

بعدها سر و کله علی شریعتی پیدا شد و «قرآن بخوان» روی تخته سنگ کوه ها و اسلام شناسی و پس از آن چشم مان به اگزیستانسیالیسم سارتر گشوده شد و کمونیسم اروپایی و غیره و غیره.

این ها مربوط به کی بود؟ به وقتی که ما حدود ۱۸ سال سن داشتیم و هنوز آن قدر عقل و مسوولیت نداشتیم که حتی به ما گواهینامه ی رانندگی بدهند!

حالا می بینم سطح صحبت های منِ ۶۰ ساله دارد کشیده می شود به اشتیاقات زن دوستانه ی شاه و از امپریوکریتیسیم بعد از این همه عمر سقوط کرده ام به بررسی روابط شاه فقید با خانم ها آن هم با ریز ترین جزییات اش!

برای من، این سقوط، مایه ی سر افکندگی ست. چاره ای هم نیست جز اشاره به این موارد چون بی جواب گذاشتن سوال های اکبر گنجی، به نوعی ایجاد سقوط فرهنگی در جوانان خواهد کرد.

حال که وارد این بحث شده ایم به شیوه ی خود گنجی این سوال را از او می پرسیم که آیا وقتی پروستات خامنه سر جای اش بود، او خانم بازی و زن بارگی می کرد یا خیر؟!

من یقین دارم که جواب نه تنها گنجی بلکه جواب اکثریت مخالفان حکومت اسلامی و خامنه ای، «نه» باشد یعنی او و خمینی کسانی نبودند که مثل شاه اهل معاشرت با زن ها و لذت بردن از زندگی شان باشند. لذت آن ها مثل هر آدم پر عقده ی دیگر، تخریب لذت دیگران بود.

حال سوال دومی که مطرح می شود این است که پس چرا در دوران خمینی و خامنه ای، کشور ما و مردم ما به این روز فلاکت بار افتادند؟

اگر خانم بازی ربطی به اداره ی مملکت دارد و باعث اختلال در اداره ی کشور می شود چرا زمان شاه، رو به پیشرفت بودیم و در زمان حاکمیت خمینی و خامنه ای، رو به ذلت؟

چیزی که احتمالا گنجی و بچه های کم سن و سال نمی دانند این است که اداره ی مملکت، مثل اداره ی یک بیمارستان و یک کارخانه و یک شرکت، آدم کار بلد و مدیر می خواهد و فرقی نمی کند که این آدم کار بلد، مسلمان است یا بی دین، معتقد به بودن با یک زن است یا با چند زن، عرق خور است یا شربت گلاب خور…!

به همین سادگی! شما وارد بیمارستانی می شوید که همه چیز ش درست و صحیح در جای خود قرار دارد، و بهترین خدمات را به بیماران عرضه می کند. یا می روید به بیمارستانی دیگر و همه چیز را آلوده و در حال خراب شدن می بینید و بیمارتان ساعت ها در انتظار پزشک و پرستار می ماند و غیره و غیره!

آیا شما این خوب و بد را مربوط به زن بارگی و عرق خوری مدیر بیمارستان می دانید؟ یا این که می گویید طرف کارش را بلد است یا بلد نیست؟

آخر اداره ی یک کشور، آن هم به صورتی که شاه فقید اداره می کرد و مسوولیت های بزرگ را خودش به گردن گرفته بود، چه ربطی به زن بارگی او دارد؟

حال یک چیز بگویم که شاید باعث شگفتی گنجی و گنجی ها شود!

بر آوردن نیاز های جنسی، یکی از راه های آرام کردن اعصاب است که در تصمیم گیری های درست نقش مهمی دارد.

بر آوردن نیاز های جنسی، برای آرام نگهداشتن شخص و در نتیجه جامعه، آن قدر مهم است که در کشورهای پیشرفته، دولت برای افراد بیماری که امکان برقراری رابطه با جنس مخالف را ندارند، امکان بر قراری چنین رابطه ای را فراهم می آورد!

بله. آقای گنجی حق دارند که تعجب کنند!

حال ایشان بروند و از کتاب «خاطرات علم»، ریز ترین چیزهایی را که شاه به او اعتماد کرده و گفته بیرون بکشد. گنجی به خاطر داشته باشد، که همه، از جمله خودِ او، در عالم رفاقت بسیاری چیز ها به بسیاری از اشخاص مورد اطمینان اش گفته و با بسیاری کلمات که در فضای عادی موهن و زشت به شمار می رود سخن گفته. اگر گنجی این را نفی کند، باید در سلامت جسم و روان او تردید کنیم!