از هشتم مارس در سال انقلاب ۵۷ تا انقلاب ژینا، فریاد زنان علیه چهار دهه نابرابری

By | ۱۴۰۱-۱۲-۱۷

مراسم روز جهانی زن در سال ۱۳۵۷ هم به تظاهرات زنان مخالف حجاب اجباری تبدیل شد

روح‌الله خمینی کمتر از یک ماه پس از مصادره انقلاب در سال ۱۳۵۷، مواضع زن‌ستیزانه‌اش را آشکارتر کرد و طی سخنانی در شانزدهم اسفند، برای اجباری کردن حجاب در ایران خیز برداشت. او در این روز فرمان حجاب اجباری را صادر کرد و در جمع طلاب مدرسه فیضیه گفت: «زنان اسلامی عروسک نیستند و باید با حجاب بیرون بیایند؛ نه اینکه خودشان را بزک کنند.»

در این سخنرانی معروف، خمینی به حضور بدون حجاب زنان در اداره‌ها هم تاخت و گفت: «به من گزارش داده‌اند که زنان در وزارتخانه‌ها لخت‌اند و این خلاف شرع است.»

خمینی برای اجرای قوانین زن‌ستیزانه‌اش به پشتیبانی و همراهی جامعه مردسالار و سنتی بسیار امید بسته بود اما این را هم می‌دانست که بخش پیشرو جامعه ایران در برابر نابرابری‌های جنسیتی و حذف یک‌باره زنان از فضاهای اجتماعی ایستادگی می‌کند؛ بنابراین برخلاف میلش، نتوانست فرمان حذف کامل زنان از عرصه‌های اجتماعی را صادر کند اما با دستور اجرای حجاب اجباری، حضور آنان را محدود کرد و گفت: «زن‌ها می‌توانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی.»

سخنرانی خمینی و سقف و محدودیتی که او برای زنان تعیین کرد، در میان طیف‌های مختلف اجتماعی بازتاب وسیعی داشت و برخی گروه‌های تندرو در ایران از همان زمان تهدید علیه زنان را آغاز کردند و گروه‌های افراطی بلافاصله بیانیه‌هایی منتشر کردند مبنی بر اینکه زنان حتما باید «از فردا» با چادر در محیط کار حاضر شوند وگرنه با آنان برخورد خواهد شد؛ این فردایی که گروه‌های تندرو از آن سخن می‌گفتند، ۱۷ اسفند، مصادف با هشتم مارس، روز جهانی زن، بود.

کنشگران زن که بسیاری از آنان تصور می‌کردند با وقوع انقلاب اسلامی به آرمان‌های خود و برابری جنسیتی می‌رسند، از روزها قبل برای برگزاری نشست‌هایی هم‌زمان با روز جهانی زن فراخوان داده بودند. روز هشتم مارس هم قرار بود سه برنامه متفاوت با میزبانی سه تشکل فعال در حوزه زنان در دانشکده‌های فنی، ادبیات و هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شود.

صبح روز موعود در حالی‌ که کنشگران زن در دانشگاه سرگرم برگزاری برنامه‌های خود بودند، صدها زن به دلیل نداشتن حجاب اجباری از رفتن به محل کار خود منع شدند و به آن‌ها گفته شد به خانه بروند چادر و روسری سر کنند و بازگردند. در پی این اقدام، هزاران معلم، کارمند و پرستار در اعتراض به فرمان جدید خمینی به سوی دانشگاه تهران روانه شدند و چیزی نگذشت که محیط پیرامون دانشگاه تهران مملو از جمعیت زنان مخالف حجاب اجباری شد.

زنان معترض در حالی‌ که بهت‌زده و خشمگین بودند، زیر بارش یکریز برف شعارهایی مانند «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم»، «در طلوع آزادی، جای حق زن خالی» و «برابری، برابری، نه چادر و نه روسری» سر دادند. با ادامه تظاهرات گسترده، برنامه‌ گروه‌های فعالان زن نیز تغییر کرد و کسانی که برای شرکت در این برنامه‌ها در سالن‌ اجتماعات دانشگاه تهران حاضر شده بودند، به‌صف زنان معترض در خیابان پیوستند و علیه حجاب اجباری شعار دادند.

روایت شاهدان عینی حاکی از آن است که گروه‌های تندرو به زنان معترض حمله کردند و شعارهای معروف «یا روسری یا توسری» و «ای زن به تو از فاطمه این‌گونه خطاب است، ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است» سر دادند. شعار دوم اندکی بعد به مدارس هم راه پیدا کرد و مدیران مدارس تا سال‌ها دختران دانش‌آموز را وادار می‌کردند پیش از رفتن سر کلاس‌ درس این شعار و دیگر شعارهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را فریاد بزنند.

تجمع هشتم مارس در سال وقوع انقلاب ۵۷ در واقع نخستین گردهمایی گسترده زنان در اعتراض حجاب اجباری بود که گفته می‌شود شش روز طول کشید. در آن روز، اولین جرقه حضور اعتراضی دانش‌آموزان در مخالفت با حجاب اجباری نیز زده شد. روزنامه کیهان در شماره چاپ بعدازظهر ۱۷ اسفند خود، تظاهرات اعتراضی زنان را این‌گونه روایت کرد: «گروه‌ها و دسته‌جات مختلف زنان از صبح امروز در خیابان‌های شمالی و مرکزی تهران به مناسبت روز جهانی زن و به خاطر ابراز نظریات خود درباره حجاب زنان دست به راهپیمایی زدند. در راهپیمایی‌های امروز زنان، تعداد زیادی از دانش‌آموزان مدارس دخترانه نیز شرکت داشتند. آن‌ها ضمنا علیه کسانی که به زنان بی‌حجاب در روزهای اخیر حمله کرده‌اند، شعار می‌دادند.»

هرچند تظاهرات گسترده زنان مبارز و آزادی‌خواه تصویب قانون حجاب اجباری را در جمهوری اسلامی به تعویق انداخت، از آنجا که پایه‌های این حکومت بر مبنای زن‌ستیزی و محدود کردن زنان شکل گرفته بود، به فراموشی سپرده نشد و  قانون حجاب اجباری نهایتا در تیر ۱۳۶۰ تصویب شد. در سال ۱۳۶۲ نیز با مصوبه مجلس در قانون مجازات اسلامی برای زنانی که حجاب را رعایت نمی‌کنند، زندان، شلاق و جریمه نقدی تعیین شد.

در طول سال‌های اخیر، مسئول اجرای این قانون در فضاهای عمومی پلیس امنیت اخلاقی موسوم به «گشت ارشاد» بود. در ادارات و سازمان‌های دولتی، هزاران نفر از وابستگان حکومت تحت عنوان «حراست» استخدام شدند در حالی‌ که تنها وظیفه آنان رسیدگی به حجاب زنان کارمند بود.

اجرای این قانون در محیط خانواده و دیگر فضاها نیز از طریق تبلیغات گسترده ایدئولوژیک بر دوش مردان جامعه مردسالار و سلطه‌گر گذاشته شد.

گروه‌های تندرو اسلام‌گرا که این روزها به «آتش‌به‌اختیار» شهرت دارند، آزار زنان در فضاهای عمومی را از همان ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ با چراغ سبز خمینی آغاز کردند و این آزارها در طول چهاردهه عمر جمهوری اسلامی ایران به روش‌های مختلف ادامه یافت؛ از پونز چسباندن به پیشانی زنان گرفته تا برخوردهای خشونت‌آمیز کمیته انقلاب اسلامی و گشت ارشاد و اسیدپاشی، آزارهایی بودند که زنان ایران از سوی حکومت متحمل شدند. حالا نیز ماجرای مسمومیت سریالی دختران در میانه جنبش انقلاب ژینا خبرساز شده است.

مخالفت با حجاب اجباری طی سال‌های گذشته به روش‌های مختلف ادامه داشت اما بارزترین نمود آن ماجرای «دختران خیابان انقلاب» بود که سال ۱۳۹۸ با حرکت اعتراضی نمادین ویدا موحد آغاز شد.

پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی تهران، نام او به اسم رمز همبستگی ایرانیان تبدیل شد. زنان معترض در حمایت از ژینا و در مخالفت با حجاب اجباری به خیابان‌ها آمدند، روسری‌ها را از سر درآوردند و سوزاندند و با همراهی مردان معترض علیه خامنه‌ای شعار سر دادند. این اقدام برای گروه‌های تندرو متصل به هسته مرکزی گران تمام شد و کمتر از شش ماه پس از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» ماجرای مسمومیت زنجیره‌ای دانش‌آموزان دختر در ایران موجی از التهاب و نگرانی را در جامعه ایجاد کرد.

هرچند مقام‌های حکومت دست‌ داشتن نیروهای خودی در مسموم‌سازی دختران را رد می‌کنند، فعالان مدنی تردید ندارند که اتاق فرمان مسمومیت‌ها در داخل ایران است.

حالا در آستانه هشتم مارس (۱۷ اسفند)، روز جهانی زن، بسیاری از فعالان حوزه زنان و تشکل‌های صنفی برای برگزاری تجمع اعتراضی فراخوان داده‌اند و قصد دارند در مخالفت با تبعیض علیه زنان، حجاب اجباری و مسموم‌ کردن دختران به خیابان‌ها بیایند. تجمع امسال به تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ شباهت‌های زیادی دارد؛ زیرا این بار نیز زنان قصد دارند برای مطالبه حقوق خود به خیابان‌ها بیایند و دانش‌آموزان در این تجمع‌ها مانند ۴۴ سال پیش نقش پررنگی دارند.

البته تجمع روز جهانی زن در ۱۴۰۱ با تظاهرات گسترده سال ۱۳۵۷ از جهاتی هم متفاوت است؛ اینکه بخش‌های زیادی از جامعه مردسالار تحت‌تاثیر آموزش‌های مدنی از بدنه نظام سلطه‌گر جدا شده‌اند، مردم ماهیت جمهوری اسلامی را شناخته‌اند و حاکمیت با حمله به مدارس و اقدام به کودک‌کشی در جنبش ژینا نقاب از چهره برداشته است؛ بنابراین گروه‌های بیشتری از مردم به‌ صف معترضان پیوسته‌اند.

اکنون یکی از مهم‌ترین محورهای تجمع اعتراضی روز جهانی زن حمله‌ها به دختران در مراکز آموزشی است. گویی می‌خواهند به جامعه زنان این پیام را القا کند که در صورت مطالبه آزادی، مدرسه را هم از آنان می‌گیرند. در نقطه مقابل، گروه‌های آزادی‌خواه ایستاده‌‌اند که در بیانیه‌های این روزها به حاکمیت و وابستگانش هشدار داده‌اند هرگز اجازه نمی‌دهند مرتجعان به هدف خود دست یابند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *