نامه‌های زندان: زنانی که گذر از جمهوری اسلامی را اعلام کردند

By | ۱۴۰۱-۰۹-۲۷

بهاره هدایت، فعال سیاسی که در زندان بسر می برد با نوشتن نامه‌ای، اصلاحات را پایان یافته اعلام کرد و گفت:«درآینده راهی جز انقلاب برای ایران و رفتن جمهوری اسلامی قابل تصور نیست.»

خانم هدایت نوشته است «کنترل خشم در زمانی که حکومت جوانی را به جرم بستن خیابان به دار می کشد دشوار است، آن هم در مقابل حکومتی که خود شاهراه‌های حیاتی زیست عادی و شرافتمندانه مردم، خصوصا زنان این سرزمین را سد کرده است.»

اشاره این فعال سیاسی به اعدام محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد دو تن از معترضان است که در روزهای گذشته اعدام شدند.

بهاره هدایت: در آینده راهی جز انقلاب برای ایران و رفتن جمهوری اسلامی قابل تصور نیست

بهاره هدایت از فعالان سیاسی دانشجویی است که پیش از این بارها بازداشت شده و به زندان رفته است. او تا سال‌ها یکی از چهره‌های شاخص جنبش دانشجویی ایران و از هواداران اصلاحات بود و بیش از این بارها خواستار مشارکت همگانی در انتخابات ریاست جمهوری شده بود.

پیشتر هم شماری از فعالان زن که منش اصلاح‌طلبی داشتند، از نظر خود برگشتند، از جمله نرگس محمدی، فعال حقوق بشر که زمانی نوشت: « اصلاح‌طلبی عهد ما نبود، راهکار ما بود برای عهد دیگری.»

«قدرت جمعی بی‌چیزان همه چیز است»

لیلا حسین زاده
لیلا حسین زاده: امید به غیر کاذب است. تنها راه گسترش، نظم‌بخشی و هوشمندتر کردن همین قدرت جمعی است. این واقع‌نگرانه‌ترین مسیر برای پیشروی اعتراضات و تحقق آلترناتیو است، چراکه در واقعیت قدرت جمعی بی‌چیزان همه چیز است.

زنان بسیاری در سال‌های اخیر برای ترفیع حقوق زنان و بهبود وضعیت سیاسی از همه چیز خود گذشته‌اند و مبارزه برای آزادی و برقراری عدالت را یک کار تمام وقت دانسته‌اند.

این فعالان سیاسی و حقوق زنان در آخرین اظهار نظرهایشان خواهان گذر از جمهوری اسلامی شده‌اند یا فروپاشی آن را قابل دسترسی دانسته‌اند. سال‌ها حبس و زندان و بازداشت در بازداشت‌های غیرانسانی حکومت اسلامی هم کوچکترین خللی در مخالفت آنان با جمهوری اسلامی نداشته است.

نسیم مقرب، کنشگر زنان و تاریخ در گفت و گو با بی‌بی‌سی فارسی درباره اهمیت نامه‌های سرگشاده زنانه از زندان می‌گوید: «این نامه‌ها از دل زندان نوشته می‌شود، یعنی فضایی که بیش ازهر فضای دیگر قرار است به شکل فیزیکی، اندیشه‌ای و روانی سلطه به ویژه سلطه بر بدن، ذهن و بیان زندانی سیاسی را عملی و یادآوری کند. روند هولناک بازداشت هزاران تن از زنان فعال و شهروندان در سه ماه گذشته شاهدی است بر کارکرد فضای زندان برای حذف حضور و تأثیر زنان و نمونه‌هایی از به چالش کشیدن و بی‌اثر کردن حداکثری سیاست‌های سلطه و سرکوب است.»

به گفته این کنشگر زنان، نامه سرگشاده بهاره هدایت را در این بستر اجتماعی که شکل گرفته، باید خواند:«در این وضعیت، نوشتن چنین نامه‌هایی با لحن بی‌پرده و به قصد انتشار عمومی و تأثیرگذاری بر روند انقلاب، علیرغم وجود انتقادهایی در مورد محتوای آن، نمونه‌هایی از به چالش کشیدن و بی‌اثر کردن حداکثری سیاست‌های سلطه و سرکوب حکومت است.»

نسرین ستوده، یکی دیگر از فعالان سیاسی شناخته شده است که بارها با نوشتن نامه از زندان‌های جمهوری اسلامی موضع گیری‌های تندی علیه حکومت داشته است.

او پس از سالها حبس و زندان، در مرخصی استعلاجی در مصاحبه‌ای با مجله تایم گفت: «آن‌چه مردم می‌خواهند تغییر رژیم است و بازگشتی هم به گذشته دیگر در کار نیست. آنچه ما از اعتراضات و اعتصاباتی که آغاز شده است می‌فهمیم، این است که امکان تغییر رژیم کاملا وجود دارد.»

خانم ستوده در ادامه مصاحبه‌اش گفته بود:«حتی اگر خواسته‌های مردم برآورده نشود، واقعیت برای همیشه تغییر خواهد کرد. آنها [زنان معترض] دیگر تن به حجاب اجباری نخواهند داد.»

نرگس محمدی، دیگر فعال سیاسی و حقوق بشر، نیز چندی پیش از زندان در نامه‌ای سرگشاده به پارلمان اروپا نوشت: «آنچه این روزها جهان شاهد است، اعلام‌ گذار مردم ایران از جمهوری‌اسلامی است».

او با درخواست رویکرد اعمال فشار حداکثری بر حکومت ایران و انتقاد از رفتار پیشینی حکومت‌های غربی در مواجهه با جمهوری اسلامی نوشت: «حکومت سرسختانه در مقابل مطالبات به حق مردم دست به سرکوب و خشونت و کشتار زد و متاسفانه بسیاری از دولت‌های جهان بی‌اعتنا نسبت به حقوق و خواست مردم، به تأمین منافع اقتصادی خود پرداخته و حقوق بشر به عنوان امری دست چندمی در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی تلقی شده است».

لیلا حسین زاده، دانشجو و فعال سیاسی هم در نامه اش از زندان با نگاهی به درون جامعه و مردم معترض نوشت: «بازنمایی و تأکید بر قدرت مردم موجب تکثیر و بسط آن می‌شود. از قدرتی واقعی می‌گویم که در محله‌ها و شهرها سازمان می‌یابد، جاده‌ها را به روی سرکوبگران می‌بندد، با سرکوبگران مقابله می‌کنند، خلاقانه می‌جنگد و دستان خالی‌اش بارها و بارها بر اسلحه و باتوم و زره پیروز می‌شود و اگر بتواند شب خیابان را هم تسخیر کند و به صبح برساند ، حکومت تاریکی را شکست خواهد داد.»

او در ستایش قدرت مردم نوشت:«این قدرت همچنان که ویران می‌کند می‌تواند بسازد هم. هیچ ماورایی نیست، امید به غیر کاذب است. تنها راه گسترش، نظم‌بخشی و هوشمندتر کردن همین قدرت جمعی است. این واقع‌نگرانه‌ترین مسیر برای پیشروی اعتراضات و تحقق آلترناتیو است، چراکه در واقعیت قدرت جمعی بی‌چیزان همه چیز است.»

همان حرکات جمعی و گروهی که بهاره هدایت سال‌ها پیش درباره آن گفته بود: «توجه به این نکته ضروری است که «جمع آوری یک میلیون امضا» هدف نیست، بلکه یک برنامه است برای مشارکت جمعی، ارتباط متقابل و ارتقاء سطح آگاهی و حساسیت عمومی و نیز تمرین دموکراتیک برای کنشگران زن.»

در اعتراضات سه ماه ایران می‌توان ردپای این کنشگری گروهی را در فراخوان های جوانان محلات و شهرک‌ها تا دانشجویان دانشگاه‌ها و حتی دانش آموزان مدارس در سطح شهرها و حتی روستاها دید.

این کنشگران زن از یکسو نگاهشان به فعالیت‌های صنفی و مردمی و همبستگی معترضان داخل کشور است و از سوی دیگر تلاش برای ارتباط با شوراها و پارلمان‌های اروپایی و کمیسیون‌های بین‌المللی حقوق بشری و دعوت از آن‌ها برای به رسمیت شناختن اعتراضات مردم و همراهی با معترضان برای فشار بر حکومت ایران در مجامع بین‌المللی.

همان نگاهی که عبدی کلانتری، تحلیلگر سیاسی پیشتر در مناظره‌ای بیان داشت: «الان یک جنبش خیلی مهم به نام جنبش معلمان داریم. یک جنبش سراسری در ایران داریم. این‌ها قدم به قدم و در طی سالیان این جنبش را ساختند و الان به جایی رسیدند که اگر شبیه آن در جنبش کارگران، در جنبش بازنشستگان، در جنبش اقلیت‌ها ایجاد شود و اگر این جنبش‌های موازی به یکدیگر پیوند بخورند به جایی می‌رسند که حاکمیت را به زیر می‌کشند. آن جنبش اصیل است در حالیکه براندازی که توسط دولتهای غربی رخ بدهد نتیجه اش را در عراق و افغانستان دیده‌ایم.»

«جان بیدار» و شکست اخلاقی اصلاح‌طلبی و موسوی

نرگس محمدی
نرگس محمدی: من بعد از کشتارهای دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ یک جای دیگر ایستاده‌ام. اصلاح‌طلبی عهد ما نبود، راهکار ما بود برای عهد دیگری. من به آن عهد وفادارم. وهیچ سر آشتی ندارم

میرحسین موسوی از رهبران معترضان به نتایج انتخابات ۸۸ موسوم به جنبش سبز ، به گفته بهاره هدایت «توسط جنبش جوانان در ٨٨ برکشیده شده و حیات سیاسی جدیدی یافته بود»، «ولی به بهای تجدید عهد با «امامش» به آن جوانان پشت کرد.»

بهاره هدایت در نامه‌اش از زندان با اشاره به اینکه «میرحسین خالص‌ترین، پایدارترین، و صادق‌ترین کسی بود که پروژه‌ اصلاح‌طلبی را تا منتها الیه منطقی‌اش به پیش برد.» در ادامه می‌نویسد: «شکست سیاسی آن جنبش به لحاظ دست نیافتن به اهدافش به کنار، ماجرای «جان بیدار» اعلام شکست اخلاقی آن بود که به امضای میرحسین رسید».

به گفته برخی از ناظران سیاسی ایران، «جان بیدار» خطاب کردن روح‌الله خمینی از سوی آقای موسوی را می‌توان نشانه‌ای از پایان مقبولیت او در بین جوانانی و نوجوانانی دانست که اکنون در خیابان‌ها با حکومت اسلامی در جدال‌اند.

همچنین کسانی از سیاسیون که امیدوار بودند «نخست وزیر امام» در حبس خانگی دوازده ساله خود با نگاهی به گذشته و «سال‌های طلایی دهه ۶۰» به همراه بودن خود در برخورد سران حکومت در آن سال‌ها و در برابر مخالفان و اعدام‌ها اعتراف و عدرخواهی کند و هم چون آیت‌الله حسینعلی منتظری به مخالفت با روح الله خمینی برخیزد.

اما آقای موسوی در مقدمه ترجمه عربی روزشمار جنبش سبز نشان داد که هنوز علاقه‌ای عاطفی به روح الله خمینی و آرمانی به جمهوری اسلامی دارد، آنجا که درباره زمزمه‌های جانشینی پسر علی خامنه‌ای نوشت:«اگر شاهنشاهی هستید بگوئید. این جمله عتاب‌آمیز از مرحوم امام است. آن جان بیدار اگر امروز حضور داشت چه واکنشی نشان می‌داد؟ احتمالاً می‌گفت غلط می‌کنند ملتی را به قهقرا بر گردانند.»

ندا سانیچ، روزنامه نگار در گفت و گو با بی‌بی‌سی درباره متن نامه بهاره هدایت و قدش به گذشته خود و دیگر اصلاح طلبان می‌گوید: «او از معدود فعالان و متفکران سیاسی داخل ایران است که به صراحت از ضرورت انقلاب ولو خشن و پرمخاطره صحبت می‌کند، آن هم زمانی که در زندان است و سالهای مفید عمرش را در همان زندان گذرانده است. زنانی مثل بهاره هدایت و هما ناطق در پذیرفتن اشتباه‌های تاریخی شجاعت خاصی داشته‌اند».

سانیچ این گونه نگاه متفاوت به گذشته و«اعتراف به اشتباه را بیشتر در زنان سیاسی می‌بیند تا مردان سیاسی».

اشاره ندا سانیچ به سخنان هما ناطق، استاد تاریخ در دفاع از حجاب اجباری در راستای تفسیر گروه های چپ از وحدت نیروهای انقلابی علیه امپریالیسم آمریکا در سال‌های اول انقلاب است که بعدا «آن را اشتباهی بزرگ و یک دستور سازمانی دانست که خودش هم به آن اعتقاد نداشت.»

این روزنامه نگار در ادامه می‌گوید: «اهمیت نامه بهاره هدایت، روایت تاریخی و صادقانه از سرگذشتش به عنوان نماینده‌ای از دهه شصت است که به نسل بعد می‌گوید چرا زمانی فکر می‌کرد باید در خیابان از خشونت پرهیز کرد، و الان چطور با جریان کنار زدن حکومت همراه شده است. و البته این روایت که کم‌تر جسارت بیانش وجود دارد، در راستای ایجاد همگرایی و ائتلاف برای به گفته خودش «پیروزی انقلاب» مردمی است».

بهاره هدایت در ادامه نامه‌اش با بیان اینکه «فهم ما از اصلاحات با اصلاح‌طلبان متفاوت بود» می‌نویسد: «مشکل اصلاح‌طلبان این بود، و هست، که می‌خواهند همزمان با ایجاد یک سری تغییرات کم‌خطر ضرورتاً نظام را هم حفظ و تقویت کنند.»

«در حالیکه اصلاحات ـ به فهم من ـ آن بود که تغییرات بنیادینی از مسیر مسالمت‌آمیز حاصل شود آنقدر که از عناصر اساسیِ تمامیت خواهانه‌ نظام چیزی باقی نماند؛ و این البته مستلزم وقوع یک رویارویی نهایی بود بنابراین ما می‌بایست مترصد بسیج نیرو و سازمان می‌بودیم تا در نهایت انعقاد یک میثاقِ به کلی جدید، در لحظه‌ی تعلیق یا فروپاشی ساختار موجود، ممکن شود بنابراین ما می‌بایست مترصد بسیج نیرو و سازمان می‌بودیم تا در نهایت انعقاد یک میثاقِ به کلی جدید، در لحظه‌ تعلیق یا فروپاشی ساختار موجود، ممکن شود.»

رویارویی نهایی و فروپاشی ساختاری که در خوانش نامه بهاره هدایت می توان آن را «انقلاب» نامید.

مهرک کمالی، جامعه شناس در نقد گذشته اصلاح طلبی بهاره هدایت و چشم اندازش از آینده تحولات ایران در گفتگو با بی‌بی‌سی می‌گوید: «بهاره هدایت، دست‌کم تا انتخابات ۱۳۹۶، از کسانی بود که به تاکتیکی برای تغییر روی می‌‌آورند اما کم‌کم اسیر آن می‌شوند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت، جزو آنانی بود که می‌پذیرفتند به شرط تغییر مواضع ارتجاعی حکومت در زمینه‌ سبک زندگی و آزادی بیان و روابط خارجی، داعیه‌ قدرت سیاسی نداشته باشند و پشت سر ژنرال‌های اصلاح‌طلب حرکت کنند. ساختار و ایدئولوژی حکومت تغییر نکرد، اما آنها تاکتیک اصلاح‌طلبی را به «عهد»ی نشکستنی تبدیل کردند.»

به گفته آقای کمالی «از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ به بعد، مردم ایران با فضای مسموم‌کننده‌ا‌ی مواجه بودند که اغلب آنها را با خودشان و اعتقاداتشان رودررو می‌کرد. اصلاح‌طلبان آنها را به کوتاه‌ آمدن و زیرپا گذاشتن ارزش‌هایشان برای اهدافی در چارچوب جمهوری اسلامی دعوت می‌کردند. مردم باید پی آمال اصلاح‌طلبان که گاه صرفا مشغول انکار رقیب و خیط کردن خامنه‌ای بودند می‌دویدند تا در آینده‌ای موهوم به خواسته‌های مبهمی برسند. میان آنها کسانی هم مانند بهاره هدایت بودند که از این هم فراتر ‌رفتند و مرامشان را اصلاح‌طلبی اعلام ‌کردند.»

به گفته این استاد دانشگاه «در سال‌های پس از ۱۳۸۸، کمک او به اصلاح‌طلبان در تخلیه‌ انرژی انقلابی مردم در جنبش سبز موثر بود. در همان راستا و در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ نقشی در فریب مردم به نفع اصلاح‌طلبان، ائتلاف اعتدال‌گرایان و راست‌گراها، و حسن روحانی بازی کرد. از این منظر است که  بازگشت او از گذشته‌ خود و نقد بنیادی‌اش به اصلاح‌طلبان اهمیت دارد.»

به نظر آقای کمالی «نامه‌ او از زندان فراتر از پذیرش اشتباهات استراتژیک گذشته، تحلیل قابل بحث یکی از فعالان نسل دوم انقلاب است که داوطلبانه برای اصلاح‌طلبان و جنبش سبز فعالیت کردند، بهای سختی دادند، در حضیض تخلیه انرژی انقلابی مردم ایران و حمایت از اعتدال‌گرایان افتادند، با آبان ۹۸ و سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه بیدار شدند، و با انقلاب مهسا می‌خواهند به سوی مردم بازگردند. باز‌گشتی که در حد خویش و در حاشیه‌ تعامل نیروهای متنوع حاضر در انقلاب، بر توانایی آنها می‌افزاید.»

نرگس محمدی چند سال پیش در نامه‌ای از زندان رنجان نوشت:«من بعد از کشتارهای دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ یک جای دیگر ایستاده‌ام. اصلاح‌طلبی عهد ما نبود، راهکار ما بود برای عهد دیگری. من به آن عهد وفادارم. وهیچ سر آشتی ندارم.»

و این راه همان زنانی است که امروز صحنه گردان اصلی اعتراضات ایران و جنبش زن، زندگی و آزادی در خیابان‌های ایران‌اند و هیچ سر آشتی با جمهوری اسلامی ندارند.

شهاب میرزایی بی‌بی‌سی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *