تاثیر مشکلات معیشتی معلمان بر آموزش و روش تدریس: خدا را شکر که بچه‌هایم معلم نیستند! 

By | ۱۴۰۲-۰۷-۲۸

– «یکی از موضوعاتی که در گروه‌های تلگرامی و واتساپی بین همکاران بحث می‌شود این است که امسال هیچ معلمی ساعت‌های اضافه‌کاری انجام ندهد… کمپینی به راه انداخته‌ایم تا امسال هیچ معلمی شیفت‌های اضافه‌کاری برندارد و قطعاً اگر همکاران در این کمپین غیر رسمی همکاری کنند دولت یا ناچار به استخدام نیرو‌های جدیدتر می‌شود یا حقوق و معوقات معلمان را به موقع پرداخت کند.»
– «متأسفانه وزارت آموزش و‌پرورش هیچگونه حمایت روان‌شناختی و مشاوره روانی به معلمان ارائه نمی‌کند، همین امر باعث می‌شود آستانه تحمل معلمان به پایین‌ترین حد خود رسیده است.»
– «دیشب که حقوق بازنشستگی‌ام به اضافه یک ماه اضافه کار را واریز کردند، خدا را شکر کردم که بچه‌هایم معلم نیستند، چون آن زندگی که ما داشتیم اسمش زندگی نبود.»

فیروزه نوردستروم-مشکلات معیشتی معلمان چه تأثیراتی بر روی آموزش و نحوه تدریس آنان می‌گذارد؟

آسیب‌های حاصل از مشکل معیشتی و دغدغه ذهنی معلمان چیست؟

آیا اذیت و آزار دانش‌آموزان و گاه تنبیه‌های بدنی دانش‌آموزان از سوی معلمان ریشه در مشکلات معیشتی و درگیری ذهنی معلمان دارد؟ کیهان لندن این پرسش‌ها را با شماری از آموزگاران در میان گذاشته است.

یک آموزگار دوره ابتدایی که با ۳۱ سال و ۶ ماه سابقه‌ی کار در اسفندماه سال گذشته با رتبه ۱ بازنشسته شد به کیهان لندن می‌گوید: «بعد از اعتراض مهرماه رتبه ۴ تأیید شده و هیچ معوقه‌ای هم دریافت نکردم، آیا این حق‌الناس نیست که اینطور در حق من و امثال من ظلم می‌شود؟‌امید چندانی به نتایج اعتراضات نداریم، چرا که آموزش و‌ پرورش باید کسورات این تغییر رتبه‌ها را به صندوق بازنشستگی پرداخت کند؛ این همان رتبه‌بندی است که آقای وعده، رئیسی، به آن افتخار می‌کند! رئیسی از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ هربار ادعا می‌کرد فرهنگیان نباید دغدغه معیشت داشته باشند، مسائل مالی و معیشتی معلمان یکبار برای همیشه باید حل شود! هر روز برای گذران زندگی ناچارم جای دیگری کار کنم، دیگر چه رمقی برایم باقی می‌ماند تا با شاگردانم ارتباط برقرار کنم یا روی تدریس تمرکز داشته باشم؟»

او که پدر و مادرش ۶۰ سال به آموزش و پرورش خدمت کردند اضافه می‌کند: «یکی از موضوعاتی که در گروه‌های تلگرامی و واتساپی بین همکاران بحث می‌شود این است که امسال هیچ معلمی ساعت‌های اضافه‌کاری انجام ندهد، چون وزارت آموزش و پرورش به‌موقع مطالبات و حقوق اضافه‌کاری را پرداخت نمی‌کند و دولت به خاطر کسری بودجه و نداشتن پول، حاضر به استخدام نیرو‌های جدید نیست و می‌خواهد کمبود تعداد معلمان در آموزش و پرورش را با اضافه‌کاری معلمان جبران کند اما حقوق آنان را نیز به‌موقع پرداخت نکند. به همین خاطر کمپینی به راه انداخته‌ایم تا امسال هیچ معلمی شیفت‌های اضافه‌کاری برندارد و قطعاً اگر همکاران در این کمپین غیررسمی همکاری کنند دولت یا ناچار به استخدام نیرو‌های جدیدتر می‌شود یا مجبور می‌شود حقوق و معوقات معلمان را به‌موقع پرداخت کند. هرچند هستند همکارانی که برای کلاس اضافه گرفتن بانگ «عجلوا عجلوا» سر می‌دهند. مثلاً معلمی که در سال ۹۲ بازنشسته شده به درخواست مدیر مدرسه تدریس می‌کند، وقتی با آنها صحبت می‌کنیم ادعا می‌کنند که امسال انتخابات مجلس برگزار می‌شود و پول اضافه‌کاری‌ها را پرداخت می‌کنند! برخی همکاران مذهبی نیز معتقدند اضافه‌کاری ما به نوعی حق‌الناس است و باعث می‌شود با این اضافه‌کاری‌های ما حق جوانانی که باید استخدام شوند ضایع شود.»

آموزگار یک دبستان در رشت هم می‌گوید: «خسته شدیم از افزایش‌های قطره‌چکانی و سابقه‌بندی‌های ناعادلانه در حق معلمان جوان. اول ماه قسط‌ها را می‌پردازیم، تا آخر ماه حساب بانکی ما خالی است و ‏تازه باید از جیب خودمان برای کلاس درس‌مان خرج کنیم. در حالی که هر دانه تخم مرغ ٧هزار تومان، هر کیلو مرغ صدهزار تومان و هر کیلو گوشت گوسفند حدود ۴۲۰ هزار تومان است، آخر با این قیمت‌ها یک معلم یا یک کارگر چطور زندگی کند؟ این دیگر زندگی نیست، ‏ فقط رنج کشیدن و مرگ تدریجی است.»

یک دبیر بازنشسته ساکن قم به صحبت ما می‌پیوندد: «دیروز برای بنده که امسال سال۳۰ خدمتم هست، حکم رتبه‌بندی آمد، از رتبه ۳ به رتبه ۴، سه فقره حکم اصلاحیه خورد، هر کدام ۱۵۰ هزار یا ۱۴۰هزار تومان در مجموع ۵۰۰ هزار تومان برای بنده اضافه کردند! آیا این مقدار اضافه حقوق، شرم‌آور نیست؟ ذلت برای مسئولین از این بالاتر؟»

او که برای امرار معاش به عنوان سرایدار در یک ساختمان تجاری مشغول به کار است، ادامه می‌دهد: «شرم بر مسئولانی که با بی‌حرمتی به جایگاه معلمان، یک زندگی معمولی شرأفتمندانه را از ما دریغ کرده‌اند. معلمان هم آدم هستند، ما نمی‌خواهیم مثل مسئولان از زندگی لذت ببریم، فقط می‌خواهیم زنده بمانیم و زجر نکشیم. این دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش ۴۴ سال است که برای معلمان هیچ ارزشی قائل نبوده، به معلمان جوان توصیه می‌کنم که به این وزارتخانه بی‌در و پیکر دل خوش نکنند و عمر عزیز خود و خانواده‌شان را فدای این قدرناشناسان نکنند.»

سال‌هاست خبر‌هایی از تنبیه بدنی و اقداماتی چون چوب زدن و سیلی معلمان و مدیران و بطور کلی خشونت فیزیکی علیه دانش‌آموزان در مناطق مختلف ایران منتشر می‌شود در حالی که قانون تنبیه بدنی را در مدارس ممنوع کرده است.

یک دبیر بازنشسته ساکن قم در این زمینه معتقد است: «یکی از تأثیرات منفی وضعیت نامناسب معیشتی معلمان را می‌توان در خشونت‌های برخی معلمان در مواجهه با دانش‌آموزان دید. در جمهوری‌ اسلامی به‌ ویژه در دهه ۶۰ و ۷۰ تنبیه بدنی دانش‌آموزان همچنان در مدارس ایران به عنوان راهکاری برای تربیت و مهار دانش‌آموز محسوب می‌شد. با وجود توسعه تکنولوژی‌های ارتباطی و ثبت و ضبط و انتشار تصاویر خشونت‌ها و تنبیه بدنی دانش‌آموزان در مدارس و همچنین با‌ وجود صدور بخشنامه‌های متعدد در مورد جلوگیری از هرگونه خشونت فیزیکی و تنبیه بدنی دانش‌آموزان، همچنان شاهد انتشار اخبار یا تصاویری از برخورد‌های فیزیکی و تنبیه بدنی معلمان علیه دانش‌آموزان هستیم، هنوز برخی از معلمان تنبیه بدنی را روشی مؤثر برای مهار کردن برخی دانش‌آموزان سرکش می‌دانند اما به خاطر ترس از انتشار خبر چنین تنبیه‌هایی و واکنش جامعه و برخورد‌های انضباطی، کمتر شاهد چنین برخورد‌هایی هستیم اما فشار‌های روحی و روانی بر روی معلمان واقعاً زیاد است. از سوی دیگر یک معلم جز درگیر شدن با مشکلات کلاس، با مشکلات عدیده معیشتی درگیر است، حجم زیاد این فشار‌ها باعث می‌شود معلم گاهی کنترل روحی و روانی خود را از دست داده و دست به خشونت‌های کلامی و حتی فیزیکی علیه دانش‌آموزان بزند.»

این دبیر بازنشسته که آرزو می‌کند کاش هیچگاه معلم نمی‌شده می‌گوید: «متأسفانه وزارت آموزش و‌پرورش هیچگونه حمایت روان‌شناختی و مشاوره روانی به معلمان ارائه نمی‌کند، همین امر باعث می‌شود آستانه تحمل معلمان به پایین‌ترین حد خود رسیده و انواع فشار‌ها و استرس‌های روزمره یک معلم تحمل او را در وضعیت انفجار روحی قرار داده و کوچکترین تلنگری از سوی دانش‌آموز، باعث تندترین واکنش معلم شده و در نتیجه یک بحران جدی ایجاد می‌شود.»

این معلم که منتقد جدی وضعیت  معیشتی معلمان است ادامه می‌دهد: «دیشب که حقوق بازنشستگی‌ام به اضافه یک ماه اضافه کار را واریز کردند، خدا را شکر کردم که بچه‌هایم معلم نیستند، چون آن زندگی که ما داشتیم اسمش زندگی نبود. آیا مسئولان خبر دارند کرایه خانه در شهرستان به ۵ تا ۱۵ میلیون تومان رسیده؟ این حقوق بازنشستگی کفاف چه چیزی را می‌دهد؟ در سازمان‌های دیگر، پول‌های یامفت خرج می‌کنند به معلم که می‌رسد امروز و فردا می‌کنند!»

او ادامه می‌دهد: «جامعه از معلم انتظار‌هایی دارد، در حالی که آموزش و پرورش کمترین توجهی به وضعیت روحی و روانی معلمان که ناشی از شرایط بد اقتصادی و معیشتی آنان است ندارد، در نتیجه وقتی بر اثر فشار حداکثری روحی، معلمی کنترل بر رفتار خودش را از دست داده و دست به برخورد خشونت‌آمیز با دانش‌آموز می‌زند، افکار عمومی و آموزش و پرورش، معلم را مقصر می‌دانند و خواستار برخورد با او می‌شوند که این منصفانه نیست.»

دبیر یکی از هنرستان‌های پسرانه تهران نیز در اینباره معتقد است: «بدیهی است وقتی معلم به لحاظ معیشتی در تنگنا قرار بگیرد ناچار است بخشی از نیروی خود را که قرار است صرف کار پژوهشی در امر تدریس کند صرف پیدا کردن شغل دوم یا حتی سوم کند تا بتواند در شرایط نابسامان اقتصادی از پس حداقل هزینه‌های زندگی‌اش برآید، این امر، تأثیر منفی در کیفیت آموزش خواهد گذاشت و نسلی که اکنون در مدارس مشغول تحصیل هستند از کمترین کیفیت آموزش برخوردارند و نتایج این موضوع را سال‌ها بعد در کشور خواهیم دید.»

اما دبیر یکی از دبیرستان‌های دخترانه مشهد از جنبه دیگری این موضوع را ارزیابی کرده و می‌گوید: «جوانان زیادی علاقمند به حرفه تدریس هستند. فارغ از اینکه دولت هیچ برنامه استخدامی برای نیرو‌های جوان‌تر ندارد، وقتی جوانی علاقمند به تدریس، مشکلات معیشتی معلمان را مشاهده می‌کند انگیزه خود را برای ورود به این شغل از دست می‌دهد، متأسفانه نیرو‌های جوان و خلاق و با انگیزه زیادی را اینگونه از دست می‌دهیم. »

وی با اشاره به جایگاه و‌ شأن اجتماعی معلمان در کشور همسایه ترکیه اضافه می‌گوید: «در ترکیه معلمان بالاترین حقوق بین کارمندان دولت را دریافت می‌کنند، آنها از‌شأن، جایگاه و احترام بسیار ویژه‌ای برخوردار هستند، اما در ایران یک معلم باید سر هر ماه دغدغه معوقات و حقوق اضافه‌کاری‌اش را داشته باشد، حتی معلمان دلسوزتر باید غصه دانش‌آموزان کم‌بضاعت را هم بخورند.»

این معلم در ادامه می‌گوید: «در یکی از گروه‌های مجازی یکی از مدارس، مدیر یک مدرسه از دانش‌آموزان خواسته بود لباس‌های فرم سال گذشته خود را اگر نیاز ندارند به مدرسه بدهند تا در اختیار دانش‌آموزانی که توانایی خرید روپوش مدرسه ندارند قرار دهند. تا همین دو سه سال پیش، معلم‌ها به دانش‌آموزان کم‌بضاعت‌ کمک می‌کردند اما وضعیت در یکی دو سال اخیر طوری اسفناک شده که معلم‌ها در تأمین نیاز‌های روزمره خود نیز درمانده‌اند چه برسد که بخواهند به دانش‌آموزان کم‌بضاعت کمک کنند. »

یک فعال صنفی معلمان در اینباره معتقد است که همواره میان وضعیت اقتصادی و معیشتی معلمان و کیفیت آموزش، ارتباط مستقیم وجود دارد. او می‌گوید: «طبیعی است که تمرکز بر مسئله آموزش کودکان و نوجوانان به عنوان سرمایه‌های اصلی یک جامعه، نیازمند آرامش روان و برخورداری از حداقل سطح رفاه برای آموزش‌دهنده است. در شرایط نابسامان کنونی سال‌هاست معلمان برای گذران زندگی مجبور به داشتن مشاغل دوم و حتی سوم در کنار حرفه‌ی معلمی بوده‌اند و چنین امری نه تنها موقعیت یک معلم در ارائه آموزش با کیفیت را به خطر می‌اندازد بلکه به لحاظ روانی توانایی وی را در برخورد‌های سالم و انسانی با دانش‌آموز نیز دچار خدشه می‌کند.»

وی وضعیت معیشتی معلمان را «ذلت‌بار» توصیف می‌کند و می‌گوید: «وضعیت معیشتی معلمان طی دو دهه اخیر همواره در مسیر دور شدن هرچه بیشتر معلمان از استاندارد‌های آموزشی بوده و در نتیجه طبیعی است که با آمار‌های سقوط کیفیت آموزشی در ایران و افزایش بزهکاری در میان دانش‌آموزان مواجه باشیم.»

جمهوری اسلامی به ویژه در سال‌های اخیر ترجیح داده است بودجه نهاد‌های نظامی، انتظامی و امنیتی‌اش را به صورت چشمگیری افزایش دهد و در مقابل با تحت فشار قرار دادن اساتید دانشگاه‌ها و معلمان شرایط اخراج یا بازنشستگی اجباری آنان را فراهم آورد به ویژه معلمان و اساتیدی که در طول یک سال گذشته در جریان جنبش ملی «زن زندگی آزادی» در کنار دانشجویان و دانش‌آموزان معترض‌ ایستادند و از حقوق آنها و خودشان پشتیبانی کرده‌اند. در حالی که مقامات و نهادهای مسئول انتظار دارند مردم از جمله آموزگاران هر فشاری از جمله اقتصادی را تحمل کنند و صدایشان در نیاید!
کیهان چاپ لندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *